برچسب: داستان های سکسی


  • این داستان تقدیم به شما نداااااااا- جانم مامان یه کم دیگه مونده الان میام- زود باش الانه که عاقد برسه- باشه بابا گفتم میام… چون زیاد وقت نداشتم سریع رژلبمو زدمو دویدم طبقه پایین همون موقع ایفون زنگ زد عاقد بود داشتم از تپش قلب میمردم نمیدونم مال استرس بود یا هیجان و خوشحالی ای…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خدمت همه. اسمم مرتضاس بیست سالمه تازه ام دانشجو شدم…پارسال دوشب قبل عید بود داداشم اینا اومدن خونمون برای عید بمونن خونمون هم داداشم هم زنداداشم کارمند بودن مرخصی گرفته بودن تمام سیزده روزو پیشمون باشن… چرا دروغ بگم منم اونموقع ی ادم فوق العاده حشری ای بودم…خلاصه شب شدو…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.علی هستم 16 ساله از زاهدان قدم صدو هفتادو هفت.وزنم پنجاهو سه. خیلی لاغرم ولی یه کون بزرگ دارم که چشم خیلیا دنبالشه. من چون شنا بلد نیستم میرم کلاس شنا خصوصی.یعنی منو مربی فقط تو استخریم. یه روز که من رفته بودم استخر.اومدم شیرجه بزنم تو استخر که پام…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان .   رامین هستم 35 ساله از مشهد دفتر املاک دارم یک روز صبح ساعت 10بود که یک خانم چادری خوشکل اومد سلام کرد گفت ببخشید اقا خونه برا اجاره میخام من هم دو سه مورد که به پولش بخوره بهش گفتم گفت میشه دید گفتم چرا که…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من رامينم 18 سالمه قدم 172وزنمم تقريبا158 تعريفم نباشه يكم خوشتيپو جذابم قبل از همه چي بگم يه دختر عمو دارم يه سال ازم كوچيك تره اسمش زهراس اندامشم سكسي توپ… *** ماجرا از اون جايي شرو شد كه بابام ماشينو داد بهم گفت برو خونه عموت مامانتو بردار…

  • این داستان تقدیم به شما از ١٧-١٨ سالگي رابطه ي چنداني با دوست دختر و اين چيزا نداشتم… سرم تو درس و مشقم بود و يا داشتم درس ميخوندم و يا ورزش ميكردم… با اينكه دختر هاي زيادي دور و برم بودن و چندين بار هم موقعيت براي دوست شدن با چند تاشون مهيا بود،…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من بهنامه 17سالمه داستان مال همین چهار روز پیشه… *** تو روستای پدر بزرگم که هر چند باری میریم اونجا البته ما تو شهریم روز اول که رفتیم خونه اقوام تا ظهر برگشتیم خونه پدر بزرگ بعد از ظهر حوصلم سر رفته بود که اومدم بیرون پرنده پر…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من شقایق هستم. 18 سالمه.قدم 170 و 48 وزنمه. بدن سکسی ای دارم.. موهام مشکیه و تا باسنم میرسه. 4 ساله با احسان دوستم. احسان بدن ورزشکاری ای داره قدشم 180 هست و 9 ماه ازم بزرگتره… 2 سال فقط باهم رابطه ی اس ام اسی داشتیم و بیشتر…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من سهیلم 27 سالمه، شش سال پیش بود. من بیست و یک سال بیشتر نداشتم. چهره خوبی دارم همینطور کیر خوبی. نمی تونم بگم شاه کیره ولی خوبه، 16 سانته و کلفت. قد خودم زیاد بلند نیست 172 هستم ولی چون هم شنا کار می کنم و هم بدن…

  • این داستان تقدیم به شما احسان هستم 28 ساله توی یه شرکت مشغول کارم و داستانم بر می گرده به اولین رابطه ام توی یه ماموریت اداری…. *** اول از خودم بگم من یه بدن سفید و بدون مو دارم و یخورده هم بدنم پره، چاق نیستم ولی کونم نسبتا درشته از بچگی همیشه سوژه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه.امیدوارم که حالتون خوب باشه و روزگار به کامتون.شیدا هستم 20 سالمه و این ماجرا مربوط با 3سال پیشه که همچنان نتونستم هضمش کنم…داستان طولانیه ولی دوست دارم بخونید داستنمو.شاید شماهم مثل من باورتون نشه که چی شد که اینطوری شد یه دفه… *** دختره ساده ای بودم.فوق…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من از سال 92 با همسرم ازدواج کردم ، دوس پسر قبلیش رو میشناختم و نمیخواستم بدونم سکس داشتن یا نه، واقعا نادیا رو دوس دارم ، قبلا با سایتای سکسی آشنا شدم و زیاد میرفتم و همه نوع داستان و عکس و فیلمی دیدم. باور کنید فکر میکردم…