برچسب: داستان های سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام میلادم از تهران بزرگ خاطرات هفتگی خودمو دارم می نویسم اتفاق و مچ گیری که شنبه 15 شهریور برام افتاد تهران خیابان کوشک یک واحد تجاری دارم دفتر کارمه کارم تجارته تو خاطرات این چند ماه دو نقطه عطفی در روابط جنسی آشنا و فامیلها برایم در طول 37…

  • این داستان تقدیم به شما مجموعه‌ای از پنج داستان سکسی کوتاه   دو افغان بدون تنبان سلام اسم علی داستان از چند ماه گذشته است من یه پسر ۱۸ ساله ا ز افقانستان هستم و اسم رفیقم مجید یه پسر ۱۷ ساله با اندام خوشگل وسفید داستان ازیجا شروع شد که من تو یه شرکت…

  • این داستان تقدیم به شما سلام ابراهیم 36 ساله از شهرک راه آهن تهران سالها پیش که تازه با داستانهای سکسی اشنا شده بودم داستانی را خوندم که مردی زنشو با زن مردی ضربدری عوض میکنه جرقه ای در من ایجاد شد زنمو راضی به ضربدری کنم راضی نشد عکسهای سوپر نگاه می کردم دیدم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام رضا هستم متاهل دارای همسر ودو بچه. از یکی از شهرستانهای اطراف کرج کلاس 10 بودم پسر داداشم غلامرضا که 4 سال بزرگتر از منه ولی هیکلش خیلی ریزتر از منه با دختری از فامیلهای دورمون ازدواج کرد من 16 ساله بودم غلامرضا 20 ساله زنشو تو روز عروسی…

  • این داستان تقدیم به شما سال‌ 86/85 بود اونموقع ها خیانت زن شوهردار مثل الان نبود که بعضیا حتی پنهونم نمیکنن و داشتن دوست پسر بغیر از شوهر یجوریایی الان برا خانوما باکلاس بودن محسوب میشه ،بگذریم.. متنی که الان داری میخونی مربوط به مامانمه اول از همه بگم،شاید پنج سال پیش بهم میگفتن که…

  • این داستان تقدیم به شما سلام . من ملیکا ۲۳ ساله هستم ازتهران باموهای خرمایی و چشمانی سبزو بدن سفید و لطیف و تقریبا باربی . تازه خونمون روعوض کرده بودیم یک برادر کوچکتراخودم دارم که ۱۴ساشه بنام آرش ـ اسم من ملیکا هستش ـ موقعی که اساس کشی میکردیم وبه خونه جدید می امدیم…

  • این داستان تقدیم به شما درود به گردانندگان سایت شهوتناک مدتی پیش به راهنمایی یکی از دوستانم که استاد دانشگاهه با این سایت آشنا شدم لازم است بگویم که دوستم دکتر ع.ط از چند و چون زندگی من و تصمیمی که 21 سال پیش گرفتم کاملا مطلع بود و ایشان یکی از منکرین من محسوب…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان عزیز، من علی هستم و داستانی که میخوام واستون تعریف کنم توی زندگی من تاثیر زیادی گزاشت. داستان از اونجا شروع شد که من توی یه پیج بیغیرتی عضو شدم و کم کم از این حس خوشم اومد، من 30 سالمه و یه خواهر به نام…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خدمت همه عزیزان خاطره بنده مربوط به قبل عید 99 هست که  نحوه ی گاییدن زن داداش گلم با شما عزیزان در میان میگذارم لطفا نظر خود را در پایان اعلام فرمایید   بنده کوچیک شما مهرداد هستم 36ساله از یکی از روستا های شهرستان ساوه ویه خونه هم…

  • این داستان تقدیم به شما منم وقتی ۱۵سالم بود خواهرمو کاییدم حال میده یه روز تنها شدیم همش داشتم اندامه سکسیشو وای کونش نکاه میکردم دراز کشیده بود رفتم کنارش برایه اولین بار بود یه دست به موهاشو کردشن کشیدم آروم دستمو بردم زیروبقلاشو مالیدم بعد رفتم سراغ سینه هایه کوجیکو قشنکش دستمو کشید کنار…

  • این داستان تقدیم به شما این داستان نیست ، خاطره منه و مال ۱۰ سال پیشه ۱۶سالم بود و کلاس دوم دبیرستان ،وقتی از مدرسه رسیدم خونه ،مامانم رو به من کرد و گفت لباسات رو در نیار ، بابا بزرگت زنگ زده گفته بری خونشون ، دارن میرن تهران خاله تنها نمونه خاله هم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من علی میخام سکس با دختر عمو رو واستون تعریف کنم ک همین ۲۰شهریور اتفاق افتاد اول بگم ک من قدم ۱۷۳وزنم ۵۳ کیرمم ۱۶سانته کلفتیشم معمولیه پوستمم سفید متمایل به سبز با موهای خرمایی ۱۹سالمم هس من ی دختر عمو دارم اسمش سحره سحر ی دختر زیبا…