این داستان تقدیم به شما همه چیز از وقتی شروع شد که برای ادامه تحصیل همراه خانومم از ایران خارج شدم …. *** یک سالی بود عقد بودیم و وقتی دوره ی کارشناسی رو تموم کردم برای ادامه درس تصمیم گرفتم به خارج از ایران برم و توی فکرم بود بعد از تموم شدن درسم…
این داستان تقدیم به شما سلام. من علی هستم 18ساله قدم یکوهشتاد وزنمم 82 یکم تپل و سفیدو بی مو و خیلی هات بریم سراغ داستان: *** پنج ساله که سهیل اینا همسایه ما شدن.از همون اوایل ما با هم آشنا شدیم بعد از یک سال ما با هم خیلی جور شد بودیم.همیشه با هم بودیمو…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم سامانه و 16 سالمه قدم 179 و وزنم 57 هستو کیرم حدود 15و نیم سانتی هست. میخوام ماجرای سکس با پسر خالم سینا رو بگم… *** سینا سه ماه از من کوچک تره و قدش 169 و وزنش 61 هست و یه پسر سفید و گوشتی و یه…
این داستان تقدیم به شما داستان من با امیر محمد جونم، این امیر محمدی که میگم 18 سالشه و اول دوست یکی از دوستام بود سر آشنایی ما دوتا توی یه مجلس عروسی باز شد من اونجا هی شوخی میکردم و اینم هی میخندید اخر مجلس هم با ماشین رسوندمشون تادر خونشون … خلاصه…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان.اسمم حامده.الان 25 سالمه… وقتی 16 ساله بودم باورتون بشه یا نشه هنوز از سکس و اینجور چیزا هیچی نمیفهمیدم. یک همکلاسی داشتم ، اسمش سعید بود. با هم کلاس بوکس میرفتیم، من درسخون کلاس بودم، اون توی درس معمولی بود ولی توی بوکس عالی بود. با هم راحت بودیم…
این داستان تقدیم به شما اون روز دوست زنم اومده بود خونمون مثل همیشه به حرف و شوخی و نهار خوردن گذشت . ظهر من خوابیدم تا عصری برم بیرون .. با صدایی بیدار شدم .. یکم که گوش دادم دیدم صدای زنم با دوستش میاد دارن پچ پچ میکنن.. یکم صدا ها مشکوک بود…
این داستان تقدیم به شما در حالیکه دستام پر بود از خریدای یلدا رفتیم تو هتل. همه خریداش یه طرف لباس خریدنش با اون حرص و طمع برای من یه طرف. رفتار و حرفای دختره فروشنده هم که واویلا عصبی ترش کرده بود. بخاطر دیشب بهش گفتم بیاد تو اتاق من هیچی نگفت و باهام…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من مائده هستش خانمی هستم متاهل با چهره زیبا، هیکل لاغر اندامی پوست سفید موهای صاف و بلند مشکی و البته محجبه و چادری. بیست و نه سالمه و چند ساله ازدواج کردم رابطمم با شوهرم خیلی صمیمی نیست صبح تا شب بیرونه و اصلا تو رابطه جنسی به فکر…
این داستان تقدیم به شما اینبار هم مثل قبل 10 دقیقه ای معطل شدم تا درو باز کرد، از پله ها که ميرفتم بالا گفت کس کش چرا اینقدر دیر کردی؟ معلوم بود اینبار هم تو یه ساعت کارش رو تموم میکنه و با یه بهانه من رو دک. روی کاناپه ی همیشگی نشستم، یه…
این داستان تقدیم به شما سلام من میلاد هستم ،27 ساله،قدم 190و ورزشکار هستم،این اولین خاطره ی سکسی من با همسرم هست،اسم همسرم ژاله،26 ساله ،قد 180 و چادری هم هست،خیلی هم با تیپ مناسب و آرایش ملایم میگرده ،ژاله سینه هاش 70 بودن و بدن فوق العاده سکسی رو هم داره ،این رو هم…
این داستان تقدیم به شما سلام، من مهدی هستم و27 سالمه، در اصل از کشور همجوار ایران ولی متولد تهران و از 2 سالگی در استان قم بزرگ شدم. زمانی که به کشور هلند پناهنده شدیم 20 ساله بودم و ظرف 3 ماه اول جواب مثبت گرفتیم.هنوز 1 ماه از قبولیم نگزشته بود که برادرم…
این داستان تقدیم به شما سلام. من ارش ۱۶ سالمه و الان که دارم این متن رو مینویسم ساعت ۴ صبح روز ۱۳ فروردین ۹۵ هست و همچنان صدای آخ و آوخ و جیغ مامانم زیر ۲ مرد عرب به نامهای خالد و حدان نمیگذاره بخوابم … مامان من بیتا ۳۴ سالش هست امسال…