برچسب: داستان های سکسی


  • این داستان تقدیم به شما باید سامان رادیده باشی تا کاربرد جمله ی با «خونسردی تمام»را درست ادا کرده باشی گاهی اوقات با خودت میگویی خلقت یک نفر چقدر میتواند ناهنجار باشد،حتی با تمام دنیای دیدگی هایم!   از وقتی که ازآن محله ی پایین شهر و آلونکِ خانه خوانده شده به کوچه های بالای…

  • این داستان تقدیم به شما حدود ده سال پیش بود. بیست سالم بود. پسر داییم از من دو سال بزرگتر بود. یه دوست دختر داشت که چپ و راست میکردش. دختره هم خیلی خوب بود. کلی میخندیدیم هروقت باهاش میرفتیم اینور و اونور. یه روز داییم و زنش سر جریانی قرار شد برن شهرستان. پسرداییم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان.من حمید 20 ساله از تهرانپارس.   ما یه خانواده 5 نفره هستیم که 3 تا خواهر و2 برادرکه همشون ازدواج کردن جز من.این خواهر من که در موردش میخوام بگم اسمش سحر هستش و7 سال از من بزرگتره. من با سحر از اونجایی که یادمه نسبت به خواهرای…

  • این داستان تقدیم به شما نمیدونم چه طور همه چی اونقدر سریع خراب شد من ومریم برای سالهای زیادی عاشق هم بودیم.و حالا قرار بود بعد سالها ازدواج کنیم حتی بلیط مسافرت ماه عسلمون رو هم گرفته بودم.اما تو اون لحظه های آخر همه چی خراب شد. راستش من هیچ وقت آدم متعهدی نبودم این…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. داستانم بر میگرده به چند سال پیش اون موقع من 19 سالم بود و فقط یه بار از پشت سکس داشتم سر همون ماجرا سکس از کون که البته یه جور تجاوز توسط دوست پسرم بود از مردا متنفر شده بودم.. *** من اسمم سمانست الان بیست و سه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام و ارادت به همه دوستان. داستانم یکم طولانیه امشب میخوام چندین سال رو خلاصه کنم و این بی خوابی رو بدون جواب نزارم…. شاید 80 درصد کسایی که  شدند اولش برای بار اول اول توسط یه پسر سن بالاتر یه دستمالی شدند.من که اینطوری بودم.و خیلیارو میدونم این شکلی با…

  • این داستان تقدیم به شما مثل همیشه دستم زیر سرش بود و طاق باز خوابیده بودم. نور کمی از لای پرده ی اتاق وارد میشد. اما اذیت کننده نبود. برگشتم به طرف صورتش. چه زیبا خوابیده بود. صورتی سبزه که زیر نور کمی که توی اتاق بود بسیار زیباتر از همیشه به نظر میرسید. بی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام میخوام سری اولی که کون دادمو بگم اول از همه بگم که من قدم حدود185 وزنم 60 قیافه مم خوبه با پوست سبزه.عاشق شلوارای تنگم… *** سال 91 بود یه دوست داشتم به اسم محمد که هروقت میرفتیم هنرستان باهم میرفتیم.میرفتم دنبالش باهم میرفتیم صب. یه روز که رفتم…

  • این داستان تقدیم به شما نفساي داغشو روي صورتم حس ميكردم،همون طور با چشم بسته بهش گفتم مگه قرار نشد يه كم استراحت كنيم بعد ادامه بديم؟ -نميتونم سحر،وقتي لخت كنارمي تحريك ميشم،بيا يه بار ديگه با يه لبخند شيطنت گفتم:ميخوام يه كم بخوابم،اگه ميتوني تحريكم كن انگار منتظرِ يه اشاره بود،خودشو كشيد روي تنم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام میخوام داستان سکسم با داداشم رو تعریف کنم اسمم یاسمنه و 24 سالمه 3ساله ازدواج کردم یه داداش دارم که 28 سالشه و بدنسازه. من قدم 1.65ه وزنم 62 . سینهام 75 ه و موهام و چشام قهوه ایه باسن بزرگی دارم وقتی مجرد بودم تو خونه آزاد بودم…

  • این داستان تقدیم به شما اسم من جواد هست 25 سالمه از استان فارس . قدم 180هست هیکل مناسبی هم ندارم قیافه هم نمیدونم ولی خوب نیس .دانشجو هستم .ماجرای من به چندسال قبل بر میگرده  که دنبال یه دختر بودم دختر مناسبی بود واسه کردن که اشناه بود با خانواده ما من شمارشو پیدا کردم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من جوادم و میخام اولین تجربه کون دادنمو بهتون بگم که مریوط میشه به همین عید سال 1395 . 18 سالمه … *** داستان از اونجایی شروع میشه که فیلم سکسی دانلود میکردم و دوست داشتم سکس رو تجربه کنم. اما دختر گیر نمیاوردم که بکنمش. واسه همین کم…