برچسب: داستان های سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام يه روز داشتم با اتوبوس ميرغتم خونه خالم خونشون يخورده دور بود،يعني از بازار ك سوار ميشدي تااونجا ببشتراز يه ساعت راه بود اونموقع ها اخروقت اتوبوسا خيلي شلوغ ميشد حرف شايد دوازده سيزده سال پيش بشه اونموقع ها من ده يازده سالم بود جلواتوبوس نزديك راننده وايستاده بودم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.   حمید هستم ۲۶سال دارم با قدی متوسط و بدنی تقریبا توپر.پنج سال پیش ازدواج کردم و از همون زمانی که ازدواج کردم چشمم خواهر زنمو گرفته بود و ازش خوشم میومد از زنم چهار سال کوچیکتر بود یه دختره ناز به چشای درشت و با پوستی سفید و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من علیرضام تازه با این سایت اشنا شدم زیادم بلد نیستم بنویسم حالا دوستان اگه مشکلی تو نوشته هام بود ببخشید… از خودم بگم ک. ۱۷۸ قدمه ۷۰ وزنمه ۱۸ سالمه بدنم خیلی توپه نیلو هم ۲۴ سالشه ۱۷۰ قدش وزنشم گمونم ۵۰ اینا باشه دوشب قبل سال تحویل…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.   نیوشا هستم 31 ساله از تهران قدم 167 وزنم 78 سینه هام معمولیه اما باسنم خیلی بزرگه بزرگ ولی گرد و خوشگل .تقریبا 4 سال سایت شهوتناک رو دنبال میکنم اما هیچوقت جریان سکسی خیلی جالبی نداشتم که ارزش نوشتن داشته باشه .اما این یکی فرق داره،یه کم از…

  • این داستان تقدیم به شما توی آینه داشتم به خودم نگاه میکردم که از پشت بغلم کرد دستاشو قلاب کرد تو هم و روی شکمم گذاشت…کیرشو چسبوند به باسنم و زیر گوشمو بوس کرد…   سرم رو برگردوندم و تو چشمای مشکیش زل زدم مژه های بلندش و نگاه کردم که گفت حالا که دیگه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من هومن هستم و میخوام یکی از سکسهای بیادماندنی خودمو واستون بنویسم و امیدوارم که لذت ببرید. *** من حدود چهار سال پیش ازدواج کردم اسم همسرمم شراره هست وقتی که من رفتم خواستگاری شراره وضع مالی خیلی خوبی داشتم بگی نگی یه جورای هم خوش استیلم هم خوشتیب…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان . من آتنا هستم اولین خاطره سکسیه که مى نویسم من قبلاً دوست پسر داشتم فاب داشتم و باش رابطه خوبی داشتم بخاطر مشکلاتی کات کردم باش چند ماه بود سکس نکرده بودم و هرروز تقريبا خود ارضایی مى کردم دورم پسر زیاد بود بخاطر قد و هیکل…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه. پویا هستم 20 ساله از انزلی.تو چت روم شهوتناک یه پسر 18 ساله رو پیدا کردم بنام سعید ک تو سکس چت ها بکنم بود.من هم عاشق دادن ب کوچیکتر از خودم هستم…   راضی نمیشد ک واقعا  منو بکنه اما با کلی اصرار حاضر شد.خیلی جالبه ک…

  • این داستان تقدیم به شما باسلام من اسمم جاویده … *** با یه زنی توپارک آشنا شدم بنام زهرا.یه روز سه شنبه رفته بودم خونشون تا بکنمش گاییدم داشتم میرفتم دیدم یه حوری توحال نشسته،اول ترسیدم پریدم تواتاق زهراگفت نترس آزیتا دخترمه بلندشدوسلام دادگفتم سلام ازماست خوشکله. نگهبانی میدادی؟گفتم زهرا جون از مردانگی به دوره…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. داستان من برمیگرده به چند روز پیش که گفتم تا داغه بنویسم . حدود 22 سالمه اسمم پارسا هستش اندامم هم بخوام بگم کلا بدن بدون مویی دارم خیلی کم مو در میارم اونا رو هم هر هفته یا دوهفته یبار با پودر مو بر تمیز و صاف میکنم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من دانشجوى سال دوم عمران هستم در دانشگاه اهواز درس مى خونم راستش در دوران كودكى پسر همسايمون دو سه بارى منو به زور كرده بود به همين خاطر تا چند سال هميشه از اين كار ها بدم ميومد … *** تا اينكه در دوران راهنمايى احساس كردم خيلى…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان.   این یه خاطره هست از من که مربوط به 5 سال پیش،زمانی که 23 سالم بود میش. من یه پسر به تعریف دیگران خوشتیپ با قد 184 و بدن تقریبا ورزشکاری هستم.داستان من مربوط به دختر صاحبخونمون و دوستیمون میشه. 5سال پیش اواخر شهریور ماه جلو در…