این داستان تقدیم به شما سلام من مهران هستم ۲۷ ساله از شیراز قدم ۱۸۰ وزنم۸۰ با یه کیر ۱۸ سانتی اما کلفت.خیلی هم کون دوست دارم.چند سال پیش من تو دانشگاه با یه پسری آشنا شدم که اون متاهل بود.چند بار اونا وما با هم رفت واومد کردیم.البته این دوستم سعید زنش به اسم…
این داستان تقدیم به شما اسمم رهاست و ٢٣ سالمه… *** تقريبا ١٨ سالم بود كه به اصرار خانوادم واسه تحصيل اومدم المان… اوايل خيلي سخت بود تنهايي و غربت واقعا بهم فشار مياورد تا كم كم دوست پيدا كردم و افتادم تو دور،هر شب پارتي و ديسكو و كلاب اون موقع ها هفته اي…
این داستان تقدیم به شما پدرم پیش ما نبود. رفته بود خارج از کشور ودیگه به قول خودش راه بازگشت نداشت. او ومادرم زیاد با هم سازگار نبودند،خیلی اصرار کرد که ما هم با او برویم اما دیگه جور نشد… وضع مالی مان بد نبود،خانه از خودمان بودوپول کافی هم داشتیم؛فقط یک خواهر داشتم…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان . این خاطره ای ک میخام بگم راجب اولین سکسمه…یعنی اولین بار که کیرو تو کونم حس کردم…از داستان های سکسی زیاد خوشم میاد..بخاط همین تصمیم گرفتم خاطره خودمم بگم… *** اول از خودم بگم ک 21سالمه..بدن سفید و کون گوشتی و نرمی دارم..حس همجنسبازی خیلی وقته دارمش…
این داستان تقدیم به شما سلام من به همه .این داستان مربوط میشه به ۶ ماه پیش … اسمم محسن هست ۳۰ سالمه ,۵ ساله ازدواج کردم بچه دار نمیشیم زنم مریضیه خاصی داره دکترا گفتن بچه دار بشه از بین میره بریم سره اصل داستان یه خواهرزن دارم اسمش مریمه ۲۳ سالشه اندامش…
این داستان تقدیم به شما تو دفتر آژانس نشسته بودم و سرگرم تماشای تلویزیون .. لعنت به این زندگی که با فوق لیسانس باید بشینی و توی آژانس کار کنی . ولی به خاطر این که خرج زندگی رو پیش ببرم مجبور بودم که رانندگی کنم . نوبتم که رسید رفتم به آدرسی که داده بودن.مدیر سفارش…
این داستان تقدیم به شما آرش هستم… *** چارده سالم بود. از یه شهر کوچیک. خیلیا همدیگه میشناسن از یک سال پیش من تو خونه با مادر و خواهرم هم خیلی بد اخلاق و بد دهن شدم. از بس تو کوچه و مدرسه با بچه ها فحش میدبم تو خونه هم هروقت با مامانم و…
این داستان تقدیم به شما سلام . اسم من وحید هستش 30 سالمه و منم میخوام از یه خاطره ای براتون بگم که شاید نزدیک به یکسال منتظره اتفاقش بودم … *** اولش باید بگم که حدود 2 سالی میشه که من وارد یه اداره نیمه دولتی شدم و به عنوان کارشناس اداری مشغول به…
این داستان تقدیم به شما درود دوستان محمدم بیست و یک ساله….قد 178 و هفتادو هفت وزن…این داستانم واسه شیش ماه پیشه… تو کوچه ای ک ما میشینیم تقریبا قشر متوسط رو به بالای جامعه اند و زیاد اهل مذهب نیستن …. یه روز تو مغازه ی رفیقم ک یه سوپری بود نشسته بودم…
این داستان تقدیم به شما سلام . اسم من افشین و الان 40 سال دارم . قضیه مربوط به 2 سال پیشه… *** ب خاطر شرایط کاری تو یکی از شهرهای جنوبی ساکن شدم و تو ی اپارتمان ی خونه رهن کردم و طبقه ما 2 تا واحد داشت و تو واحد بغلی ی خانواده…
این داستان تقدیم به شما باسلام.من با اسم مستعارسعید 23 ساله میخوام خاطره سکس پسرخالم محسن که 5 سال ازم بزرگتره رو بنویسم … *** این خاطره مربوط میش به 15سالگیم.محسن قدبلنده وسبزه ومن هم پوستم گندمی وبی مو وقیافه خوب.البته باسن سفیدگوشتی و نرم تو15سالگی. همیشه برا قیافه خوبا دندون تیزمیشه ما هم… بریم سرخاطره.ما…
این داستان تقدیم به شما یه مدتی بود دربه در دنبال کار میگشتم دیگه از بیکاری و تو خونه بودن و کس مالوندن خسته شده بودم،واسه همین افتاده بودم دنبال کار بعد از دوماه دوندگی بلاخره تو یه مطب روانپزشک برای منشی گری استخدام شدم،ساعت کارشم از ۸ تا ۱۲ ظهر و ۴ تا ۹…