این داستان تقدیم به شما اون روز کیوان بهم زنگ زد گفت راحله یه مشتری توپ دارم برات… گفت 500 تومن میدم بت که بسازیش حسابی. گفتم این کیه که من باید پولشو از تو بگیرم. کیوان گفت بابا منم نمیدونم. اما یه آدم خر پول کارش لنگ این باباس. بهش گفتم مادر جنده چقدر…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه. خاطره ام مربوط میشه به 4 سال قبل .. اخرین روزهای ماه رمضون بود که دولت عید فطر و دو روز بعدش رو تعطیل اعلام کرد . بابام ماشینش رو تازه خریده بود و قرار بر این شد که شیرین ماشین جدیدمون بریم مسافرت .. *** چند…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه ماجرایی که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به 1سال پیش… البته بهتره قبلش ی کم از خودم بگم: مهسا هستم 23سالمه و 4ساله که ازدواج کردم. قیافه خوبی دارم و زیادم اهل قید و بند نیستم. از وقتی ازدواج کردم چشمم فرشاد -پسردایی شوهرمو- گرفت. خیلی شیک…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من حامد و یه زن دارم به اسم شیوا من بچه قائم شهرم و تو دانشگاه ….تهران درس میخوندم و تاحالا دوست دختر نداشتم و از اون پسرایی بودم که اگر یه دختر با هام صحبت میکرد صد تا رنگ عوض میکردم و اینم بگم که درسم…
این داستان تقدیم به شما مغازه ام رو تازه جابجا کرده بودم و داشتم نمای مغازه رو درست میکردم . پشتم به در بود که با صدای ظریف یه خانم که میگفت ببخشید کارت شارژ ایرانسل دارید برگشتم ببینم صاحب این صدای قشنگ کیه: صورت خوشکلی داشت و قدی نسبتا بلند بعد از برانداز کردن…
این داستان تقدیم به شما دوازده سالم شده بود ولی هنوز بالغ نشده بودم… از پریود خبری نبود. نه اونجام نه زیر بغلم هنوز یه دونه مو هم در نیاورده بود. سینه هام تقریبا صاف بودن در حالی که بقیه همه چی داشتن: هم کلاسیام در مورد رنگ و فرم سوتیناشون می گفتن و…
این داستان تقدیم به شما سلام خدمت تمامی دوستان.این داستان که میخوام بگم برای خودم اتفاق افتاده پس تا جایی که بتونم خوب و کامل براتون مینویسم… اسم من سام.22 سالمه.قد و هیکلم عادی.خوب بریم سراغ داستان. ماجرا از اونجایی شروع شد که من برا مهمونی نامزدی رفیق صمیمیم یعنی آیدین دعوت شدم که با…
این داستان تقدیم به شما سلام.من امید هستم ۲۲ سالمه از یکی از شهرهای جنوبی… این داستان مربوط به سه روز قبل از ماه رمضون امساله (سال ۹۴).من تا اون موقع اصلأ سکس کامل نداشتم.فقط در حد مالش.حتی دوست دختر هم نداشتم. داداش بزرگم قرار بود یه زمین بخره و توش ساختمون بسازه.اون روز…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. راستشو بخواین اولین بارمه که میخوام داستان بنویسم پس اگه بد نوشته بودم خودتون ببخشین.این داستان مال 3 روز پیشه… *** اسمم ندا 17سالمه قدم 165 وزنمم 60 اصلا اهل تعریف نیستم اما هیکلم فوق العاده سکسیه و قیافمم خیلی نازه بهم میگن شبیه پورن استارایی خب یه…
این داستان تقدیم به شما ارمیتا دوس دخترم بود..خیلی دختر خشگل وبا اندام سکسی بود..سایز سینه هاش 85 واقعی بود..منم بعد از چندماه منتظر بودم خونه خالی بشه.. بالاخره خونه خالی شد.. بهش زنگ زدمو گفتم شام بریم رستوران..اونم قبول کرد.. توو رستوران دیدمش ک با ی مانتو کوتاه صورتی و با ی ساپورت چسب…
این داستان تقدیم به شما سلام. من سینا هستم ۱۶ سالمه، قدم ۱۶۵ و وزنم ۵۲ هست و تقریبا بدن خوبی دارم و موهای کونمو میزنم ، خب بریم سر داستان که برمیگرده به دو هفته پیش ان موقع من زیاد از مردا و پسرای موآلو و خوش هیکل خیلی خوشم می امد و…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه ی دوستان عزیز من علی هستم 22 سالمه از استان گیلان قدم 178 و وزنم 66 کیلو دوستم که توی این اتفاق باهاش بودم هم 175 قدشه و 69 وزنش من سبزه مایل به سفیدم و اونم یکم ازم سفیدتره راستش یه یه سالی هستش که دلم…