برچسب: داستان های سکسی


  • این داستان تقدیم به شما درود دوستان . هشت سال به گذشته بر می گردم و در حالی که با مادر و خواهر و واژه ای بنام پدر زندگی را میگذراندیم که خواهر بزرگم در دانشگاه شهری دیگه قبول شد وبرای اولین بار باید دو سه شب رو تنهایی میگذراندم … *** من 17 سال…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خدمت همگی داستانم طولانی هست واخرش سکسی… سلین(معنی:بهشت..نام دختر) هستم 23ساله..19سالم بود با رضا اشنا شدم ، 22 سالش بود ، اشناییمون تو خیابان زرگری شیراز بود یادمه عروسی دختر خالم بود و من برای انتخاب لباس رفته بودم که بعد با مامانم برم بخرم…غرق تماشای ویترین ها و…

  • این داستان تقدیم به شما اسمم رضاست 22 سالمه بدن خیلی سفید و بدون مویی دارم قد کوتاه و لاغر هستم واقعا مثل ی دختر میمونم برای همین خیلی ها چشمشون به من هستش از زمانی که کوچیک بودم تا حالا خیلی تجربه سکس داشتم که تو همش میدادم فقط , البته خیلی لذت میبرم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.   من گلنازم، ٣٥ ساله، اين داستان نيست، ميخوام يه بخش از زندگيموبراتون بگم و اينكه چي شد و چه اتفاقهايي برام افتاد ، قضاوتم نكنين، فقط بخونين،مطلقه م و فعلا تنها زندگي ميكنم، بعد طلاقم چون خونه م از خودم بود و خانواده سختگيري نداشتم تو خونه خودم…

  • این داستان تقدیم به شما محله ی معروف خارجی ها… نزدیک اونجا چینا تاون یا همون شهرک چینی ها هم بود. اما تو محله ی خارجی ها بیشترین چیزی که به چشم میخورد و باعث میشد اونجا محبوب باشه ، به جز رستوارنها برای هر ملیتی – مثلا هندی ، عربی یا ترکی، ایتالیایی یا…

  • این داستان تقدیم به شما رفته بودم دندانپزشکی یه منشی داشت 25ساله خوشگل وخوش اندام.جلسه اول کاراموانجام دادندبرای جلسه بعدوقت گذاشتندبرای چهارروزبعد.من ساعت کاریشونوپرسیدم که چه ساعتی میان ومیرن که قرارشدمنشی به من بادآوری کنه.روزموعودزنگ زدخودشومعرفی کردشناختم رفتم مطب بعدازاحوالپرسی وخوش آمدگویی حرف درموردمعرفی شروع شدکه چیکارمیکنی وحقوقت چقدراست اون هم جواب میدادحقوقش کم بودوراضی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من شیرینم.خاطره ای که میخوام بگم مال 4 سال پیشه… *** من از اول 13 سالگی عاشق سکس شدم چون اون زمان اتفاقی تو سیستم داداشم فیلم سوپر دیدم و همیشه نگاه میکردم و خود ارضایی میکردم از همون موقع هم با پسرا دوست میشدم ولی تا حد معمولی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه اسمم نیماست امروز می خوام داستان اولین سکسم را براتون بگم امید وارم خوش تون بیاد. 14 سالم بود مدرسه ها تازه تعطیل شده بود و منم بیکار بودم 24 ساعت پای پلی استیشن بعد یه مامانم بهم گفت این جوری نمیشه و منو کلاس شنا ثبت  نام…

  • این داستان تقدیم به شما سلام محمد هستم از بوشهر میخوام خاطره ای که سال قبل برام اتفاق افتاد رو براتون بگم… *** منو ابجیم و مامانم و بابام و خواهر دومادمون قرار بود بریم گناوه برای خرید عید خلاصه ما راه افتادیم و من کنار پنجره پشت راننده بودم و خواهرم وسط و ام…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستای خوبم. اول دلم میخواد یکم درمورد خودم براتون بگم،درمورد عقایدم، احساساتم،دغدغه هام و… من دختری هستم20 ساله با تفکرمذهبی یعنی یه جورایی عقاید مذهبی ومدرن وسنتی رو با هم دارم شاید بشه گفت اعتقاد حد وسط !چادر سر میکنم وحجاب کامل دارم ونماز و روزه رو هم…

  • این داستان تقدیم به شما حدود هفت سال پیش بود… یه ایجنت کلمبیایی بود به نام پابلو.علاوه بر سکس تو کار ماریجوانا و کوفت و زهر مار هم هست. برعکس ایگور که تو داستان قبلی گفتم این پابلو خیلی چشم هیزو مادر قحبه هست و چند بار خواسته منو بکنه مفتی. ولی من فقط یه بار…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من نوال هستم. همونطور که قبلا گفتم یه عرضه کننده خدمات جنسی هستم. هر چند شاید خیلیهاتون ترجیح بدین بگین جنده.  این خاطره یکی از جالبترین خاطره های من هست از حضور در پشت صحنه یه فیلم پورن… *** بهترین دوست من اینجا یه دختر دانمارکی هست به نام…