برچسب: داستان های سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام. من سروش هستم و این چندمین خاطره ای هست ک مینویسم از الان هم بگم ک گی هست و هر کی دوست نداره نخونه ۲۲ سالمه کون گرد و سفیدی دارم تنگ با سوراخ صورتی قیافم هم معمولیه هر کی ببینه متوجه نمیشه ک مفعولم کون دادن هم خیلی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان. میخوام واستون داستان سکس با مامانمو تعریف کنم… *** من عرفان هستم17 سالمه و خدیجه خانم (مامانم) 38 سالشه یه داداش دارم کلاس سوم ابتدایی و بابام هم 42 سالشه وشغل آزاد داره و ساعت کاری بابام طوریه که نصف روز خونست ونصف سرکار یعنی یه روز…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.   اسمم رضا از انزلی. 23 سال سن دارم. نامزدم هم اسمش پریسا 21 ساله خوشگلیش که هرچی بگم فایه نداره. قد 160 وزن 63 سینه 75 کون متوسط و چشای گربه ای. بریم سر اصل داستان که بگم من حدود دو سال پیش با پری دوس شدم و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان . بچه که بودم یه بار یه نفر که از خودم بزرگتر بود منو راضی کرد و کرد.منم همبشه لذت اون دادن رو داشتم و خود ارضایی می کردم.خیلی دلم می خواست یکی رو پیدا می کردم که میشد بهش اعتماد کنم.ولی چون می ترسیدم دیگه تکرار…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. خیلی وقت پیش بود که مادرم معلم بود و همیشه واسه انجام کارهای مدرسه بعد از تموم شدن مدرسه  میموند تو مدرسه چون یه سرایدار خانوم داشت که هم صحبت خوبی بود برای مادرم وهم سولات امتحانی رو چاپ میکرد منم گاهی همراه مادرم میرفتم.   سرایدار مدرسه سه تا…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. این داستان راجع به خودمه.من امیر الان 20 سالمه لاغرم 58 کیلو ام.قد 180 و دوستم هم 60 کیلو و اونم لاغر و قدش هم یکم از من کوتاه تره.داستان از اینجا شروع شد که وارد سال دبیرستان که شدم میز اخر میشستم با یکی از بچه ها. اون…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان عزیز. اسمم مهران 28 سالمه و اندام نسبتا معمولی نه زیاد ورزشکاری و نه زیاد لاغر مردنی .این اتفاق ماله تیر ماه 94. جونم براتون بگه که عروسی دختر عمو یکی از بچه ها بود از اونجایی که همه میگن صدای خوبی داری و خوب میخونی(البته…

  • این داستان تقدیم به شما سلام ارسلان 24 سالمه از شیراز…   میخوام بدونید من عاشق خوردن کس و لیسیدنش هستم، و یبار توی یک گروه سکسی توی تلگرام با یک لزبین دوست شدم اسمش الهه بود 21 سالش بود و میگفت لزبین هست بگذریم خیلی باهم چت کردیم البته اولش اصلا بهم توجه نمیکرد…

  • این داستان تقدیم به شما سال اول دانشگاهم بود که فهمیدم خواهرم چه نعمتیه واسه من . البته واسه کیر من . داستان از اونجایی شروع شد که یک بار با خواهرم سوار موتور شدیم و چون من تند می رفتم از پشت بهم چسبیده بود . اون موقع 15 سالش بود . سینه هاش…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من راحله ام۲۰ساله قدم۱۶۰ وزنم ۵۸ سینه هام ۷۰ وکونم خیلی بزرگ نیست اما گرد وخوش فرمه. داستان برمیگرده به یکسال پیش… *** من برای ادامه تحصیلم که توی امیدیه خوزستان قبول شده بودم مجبور شدم از شیراز برم اونجا وچون داییم بخاطر کارش که تو شرکت نفت بود…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من نوید پسری۱۶ ساله با قدی ۱۶۹ سانتی هستم من رنگ پستم سبزه است هستم من اناتومیه بدنم جوریی است که از کون چاق میشوم و شکمم کوچک میماند … *** این داستان من راجع به اولین سکس من است با پسر دختر داییم من از ۱۵ سالگی علاقه ی شدیدی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه. من میخام خاطره سکس با سانازم رو واستون بگم … *** من پارسا هستم الان 23 سالمه اینم برمیگرده به دوسال پیش که 21 ساله بودم من اهل شهر کاشمرم گرگان دانشجو بودم، یک سری که اومده بودم خونه مرخصیم که تموم شد بلیت گرفتم واسه گرگان…