این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان عزیزم . سهیل هستم ترنس. درست بار اولی که رفت توش و میگم چون قبلش لاپایی داده بودم.از ۱۵ سالگی.که سینه درد شدیدی گرفتم سینه هام طوری بزرگ شده بود که بقالی میرفتم یا تو مدرسه از سینه هام نیشگون میگرفتن.دوستان تو ۱۷سالگی یادمه یه عکس…
این داستان تقدیم به شما اخطار: داستان فتیش و حال به هم زن من آیدا ام ۲۶ سالمه داداشمم محمد ۱۹ من خیلی اذیتش میکنم و از این لذت میبرم مثل برده باهاش رفتار میکنم به کسی هم نمیتونه بگه چون من خیلی موذی و چرب زبونم همیشه هم از بچگی همه خرابکاری هام…