برچسب: رو ندارم


  • این داستان تقدیم به شما سلام من امیر هستم ۳۸ سالمه و این داستان برای چند ماه پیشه… داستان از اونجا شروع شد که چندسال پیش خانومم با سحر تو باشگاه آشنا شد و کم کم دوستی شون قوی تر شد و رفت آمد ها بیشتر شد و منم با شوهرش دوست شدم اما نه…