برچسب: شهوتناک


  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من پرهامه و الان ۱۷ سالمه من یه گی هستم و اوبنه ای شدم اینم بگم دلیلش این بود که بچه خوشکلم و همه تو کفمن از ۱۳ سالگی کونی شدم توسط پسر خالم که ۲ سال از من بزرگتره اسمش پدرامه الان۱۹ سالشه اون موقع ۱۵ سالش…

  • این داستان تقدیم به شما اسمم محسن و ٢٧ سال سن دارم و اسم زنم هداست و ٢٦ سالسن داره. من لاغر اندام ولي هدا تقريبا بدن توپر ولي خوش فرم و خوش تراشي داره. هدا يه خانوم چادري هستش ولي از اون زناي متعصب تند نيست. زنم يك زن خيلي حشري و داغه مثل…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. اسمم حمید.۱۸سالمه. وقتی بچه بودم یعنی ۱۰یا ۱۲سالم بود یه همسایه داشتیم که پسرش از من ۴ سال بزرگتر بود. باهم همبازی بودیم.تقربا اخر همه بازی ها به سکس ختم میشد،یعنی هر بازی که میکردیم،همین که خونه خالی میشد سریع باهم ور میرفتیم،اون بیشتر با کونم ور میرفت…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان از خودم و خانوادم بگم سعید هستم از تهران 28 سالمه 179 قدمه وزنم 77 چهره خوبی دارم دو تا خواهر دارم یکی ازدواج کرده ساکن اروپاس یکی ام مجرده نامش..‌. خوش چهره و زیبا و اندام خوبی داره بعد سایزاشو میگم پدرم شرکت … داره و مادرم…

  • این داستان تقدیم به شما این ماجرا مال همین دوهفته پیش و روز تاسوعای محرم امساله… هشت مهر نود وشش.. *** این حاج حسین که میگم همسایه مون هست. یعنی از قدیم همسایه بودیم. خونه ما بر خیابون هست و خونه اونا تو کوچه بغل خونه ما؛ ولی موقعیتش جوری هست که از تو حیاط…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستای حشری گلم…   داستان من مربوط میشه به اولین سکس زندگیم اونم با کسی ک آرزوش رو داشتم.عمه خانوم گوشتیم ک اسمش زهره بود.اسم خودم هم حمید و 21 سالمه تعریف از خود هم نمیکنم قدم بلنده ولی لاغرم.عمه جونم هم 30 سالشه اما هنوز مجرده،یه دختر گوشتی…

  • این داستان تقدیم به شما مشغول گشت وگذار توی گروهها وکانال های تلگرام بودم که از شماره ناشناسی پیامی واسم اومد نوشته بود بدجوری بهت عادت کردم از دوریت بی قرا رم تاپیشم بودی نتونستم بهت بگم چقد دوستد دارم حالا از دورید دارم ازغصه میمیرم جوابدادم شما نوشت پریسا جون میدونی کیم تااینجا بودی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من ارش هستم و این داستانی که میخوام براتون تعریف کنم مربوط میشه به ۲ سال پیش زمانی که من ۲۲ سال سن داشتم، من از راهنمایی با مفهوم گی اشنا شدم زمانی که خوشگلترین پسر کلاس رو بردن و در دستشویی مدرسه گاییدن فهمیدم گی چی هست از…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. ماهان هستم 20 ساله از تهران. میخام یه داستان واقعی از تنها سکسی که توش مفعول بودم رو براتون تعریف کنم. قضیه مال 10 سال پیشه… *** موقعی که من 10 سالم بود. توی بچگی سفید و تپل و خوشکل بودم و اون موقع زیاد از سکس و اینجور چیزا سر…

  • این داستان تقدیم به شما سعید هستم و بیست و هشت سالمه.یکسالی میشه که از همسرم جدا شدم و تنها زندگی میکنم. داستانی رو که مینویسم خیلی اتفاقی و بدون قصد خاصی اتفاق افتاد… *** بعد از حدود یکماه که به دلیل مشغله ی زیاد به خواهرم سر نزده بودم دعوتم کرد تا شام رو…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من جابر هستم این داستان برمیگرده به سه سال پیش… *** من یه باجناق دارم که خیلی باهاش میرفتم قلیون سرا و همونجاا با هم گپ میزدیم اوایل حرفای سکسی ما محدود شده بود به حرف زدن درباره فامیلای خانم هامون اما کم کم حرفهای خصوصی تر درباره تجربیات…

  • این داستان تقدیم به شما مشغول گشت وگذار توی گروهها وکانال های تلگرام بودم که از شماره ناشناسی پیامی واسم اومد نوشته بود بدجوری بهت عادت کردم از دوریت بی قرا رم تاپیشم بودی نتونستم بهت بگم چقد دوستد دارم حالا از دورید دارم ازغصه میمیرم جوابدادم شما؟؟؟ نوشت پریسا جون میدونی کیم تااینجا بودی…