این داستان تقدیم به شما سلام یکبارتوکوچه میرفتم محل کاردیدم در حیاط بازشدیک خانم خوشگل سرشوآوردبیرون گفت آقاتوروخدالوله آب خونمون ترکیدبی زحمت بیاشیراصلی روببند… رفتم درب حیاط بست گفت شیراصلی زیرپلست رفتم شیروبستم گفت میشه شیراحتیاط توخونه روببندی رفتم توخونه گفت توآشپزخونست رفتم اونم بستم گفت شما لوله کشی گفتم نه ولی سرم میشه…
این داستان تقدیم به شما سلام. نازگل هستم ۱۶ سالمه خاطره سکسی که میگم برای سه سال پیشه… *** از خودم بخوام بگم من اون موقع ها یه دختر لاغر بودم موهامم چتری میزدم یا دم خرگوشی میبستم یه دختر عمو داشتم به نام الهام که ۳۲ سالش بود و متاهل بود من گاهی پیشش میرفتم…
این داستان تقدیم به شما علی هستم و خاطره ای که میخوام تعریف کنم از دوران سربازی هست که اون موقع افسر وظیفه بودم و ساعت دو به بعد میتونستم برم بیرون وسطای خدمتم بود که با چندتا دانشجو آشنا شدم که خونه مجردی داشتن و منم اضافه شدم و رفت و آمد میکردم ……
این داستان تقدیم به شما امیر هستم 37 سالمه میخوام خاطره کردن کون خواهر زن قبلیمو براتون بنویسم… *** دوازده سال پیش ازدواج کردم دوسالی از ازدواجمون میگذشت بعد از کلی درد سر و دکتر رفتن خانمم باردار شد اما پنج ماه بعدش بچه سقط شد خانمم از نظر روحی روانی بهم ریخت تحت نظر دکتر…
این داستان تقدیم به شما سلام .من نازنین هستم 17سالمه دارم میرم سوم دبیرستان .این داستانی رو که میخوام براتون تعریف کنم برمیگرده به پارسال .یعنی وقتی شونزده ونیم سالم بود .قبل از اینکه داستانمو بخوام براتون تعریف کنم بذارین از مشخصات خودم بگم: من قدم ۱/۷۱مترووزنم ۶۰کیلو است .چشمای درشت قهوه ای دارم (البته…
این داستان تقدیم به شما سلام. کوشا هستم اون موقع ها یادمه ۱۴ سالم بود به خاطر زیباییم همیشه پسرا دستمالیم میکردن من پوستم سفید سفید بود چشام مایل به سبز هست هنوزم و دماغ دهن معمولی دارم… *** اون روز خسته از مدرسه میومدم خونه داشتم که رد میشدم یه مدرسه دخترونه دیدم تصمیم…
این داستان تقدیم به شما سلام من میخوام داستان سکس با دوست دخترم رو بعد از چهار سال تعریف کنم. داستانی ک میخوام بگم تقریبا برا ۶-۷ ناه پیشهه… خوب اول از خودم شروع میکنم، اسمم عرفان هست، قدم 180، 22سالمه، و تو اهواز زندگی میکنم. دوست دخترم هم یه دختر ناز با چشمای عسلی…
این داستان تقدیم به شما سلام! اسم من حناست! 22 سالمه و امروز میخام داستان اتفاقی که برام 3 سال پیش افتاد و براتون بگم… *** اخرای اسفند بود که داشتیم اماده میشدیم که بعد از اینکه فامیلای بابام اومدن و رفتن بریم مسافرت . همیشه همین موقع ها پسر دایی بابام از کرمان میومدن…
این داستان تقدیم به شما سلام .من اسمم رضاست ۲۷سالمه ۲ساله نامزد کردم ی خواهر زن دارم به اسم فیروزه ۲۲سالشه قد۱۷۰ با ی اندام مانکنی سینه ها یه خوش فرم و باسن گردو برامده با ی صورت خیلی نازو لب هایه سرخ که من هیچ وقت از دیدنش سیر نمی شم … فیروزه…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم آردا هستش 28 سالم 189 قدم هیکل معمولی دارم بدن سازی هم کار میکنم مهندس کامپیوتر هستم و کارم برنامه نویسی و اصلا تو ایران کار نکردم کارم هام مال کشور های خارجی هستش وضع مالیم توپ. ماجرا مال سال پیش هست … تو تهران داشتم با ماشینم…
این داستان تقدیم به شما سلام من امید هستم میخوام یکی از خاطرات دادنمو که اولین بار بود تو کونم فرو شد رو بگم… من یازده ساله بودم که تونسته بودم دونفرو بکنم. البته اون موقعها هنوز اول دوره بلوغمون بود و آبمون نمیومد ولی با همون آب پیش منی ارضا میشدیم و لذت…
این داستان تقدیم به شما داستانی را که می گویم واقعی است. البته باید آن را خلاصه کنم… *** سال گذشته برای چند مدتی رفتم شیراز خونه فامیل ها. هر چند شب خانه یکی بودم. بعد از سال ها یکی از فامیل ها منو دعوت کرد. رفتم خانه . مرد خانه حدود 60 سال سن…