برچسب: شهوتناک


  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من رضا هست و شدیدا علاقه به بدن مردها دارم . یعنی از بچگی داشتم .و کنجکاو. همین کنجکاوی هم باعث شد حسابی کونی بشم . بریم سر داستان. یه فروشگاه لباس زیر مردونه فروشی بود نزدیک خونمون که من خیلی بهش علاقه داشتم . همیشه شورتای مردنه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من زهرا هستم که چندماه قبل برای پیداکردن دختری برای لز در شهوتناک شماره گذاشته بودم از همینجا از تمام آقایانی که تماس گرفتن معذرت میخام داستان از جای شروع شد که دختری بنام شیدا ازکرمانشاه بامن تماس گرفت عکس فرستاد وای باورم نمیشد دختر به این خوشگلی هم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان شهوتناک،تا حالا دو تا از خاطره هام که یکیش مربوط میشد به خواهرم و دیگری مربوط میشد به دختر داداشم و در شهوتناک ارسال کردم و گذاشته شد. این خاطره مربوط میشه به سالها پیش با خواهر کوچکم. از خواهرم در اون زمان بگم.سفید،هیکلش درشت و تو…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اسم زنونه ام شرمین هست من ازبچگی دوست داشتم لباس زنونه بپوشم خیلی برام لذت بخش هست احساس کامل شدن دارم احساس قدرت دار م این داستان مربوط به گذشته ای نزدیک هست یک روز پس از تدریس دانشگاه رفتم خونه من قدم ١٨٠ و سین های سایز٨٠…

  • این داستان تقدیم به شما اسم من مریمه و شروع داستان از زمانی بود که من فقط 14 سال داشتم و کلاس دوم دبیرستان بودم. این سن برای من خیلی خاص بود چون شروع بلوغ جنسیم بود زمانی که درد سینه های تازه دراومده تموم شده بود و دخترا نسبت به جنس مخالف حساسیت زیادی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام، میخوام اینجا و امروز بگم چرا بعضی دخترا خراب میشن اسمم آیداست،31 سالمه، 173 سانت قدمه و 65 کیلو وزنم، هیکلم عالیه و قیافم هم از هیکلم بهتر, سفید و موهای قهوه ای تیره ده یازده سالم بود که فهمیدم از همه دخترای اطرافم خوشگلترم، دائم میشنیدم که به…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسمهارو اولشو مینویسم ببخشید. کلاس دوم راهنمایی بودم و درسم اصلا خوب نبود وتجدید شده بودم وتابستان میرفتم مدرسه .یه معلم داشتیم به نا ش که زبان تدریس میکرد و اون پدرمو خواست وبهش گفت که من قبول نمیشم و رد میشم ولی میتونی قبولم کنه ولی به این…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من تانیا هستم.دختری از دیار … در استان فارس. جالبه بدونید با اینکه من پورن استار نیستم اما تقریبا همه تو تمام دنیا فیلم کس منو دیدند. بله درست حدس زدید، من همون دختری هستم که چند سال پیش موقع خودارضایی با لامپ، لامپ توی کسم گیر کرده بود…

  • این داستان تقدیم به شما من میلادم ۱۹ سالمه قیافم خیلی خوبه چشام سبزه سفیدم قدم بلنده و لاغرم…غصه از اینجا شروع شد که زمستون بودو هوا سرد من یه روز توی مترو بودم که یه خانمی اومد قسمت مردونه سوار شد ۳۲ سالش بود خوشگل بود ولی قدش کوتاه مانتو جلو باز پوشیده بود…

  • این داستان تقدیم به شما تقدیم به تمام کسانی که خواهر دارند و این نعمت را قدر میدانند داستان از اونجایی شروع شد که جلو آینه ایستاده بود داشت موهاشو شونه میکرد آروم بهش نزدیک شدم گفت سلام داداش صبح بخیر بدون این که جوابی بهش بدم شونه رو از تو دستش گرفتم شروع کردم…

  • این داستان تقدیم به شما تو عروسی بودیم شب موندیم خونه باغ داماد مهمان زیاد بود ما جوونا و متاهل ها با زنامون رفتیم پشت بام زیاد بودیم زنا یکطرف مردا یک سمت من تو خط فاصل بین زنها و مردها که نزدیکترین زن خواهرم پروین بود خوابیدم الناز زن دوستم که شاه کس بود…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام و خسته نباشید به همه دوستان بهمن هستم از یکی از شهرهای جنوبی کشورالان ۳۶ سالمه قدم ۱۹۰ وزنم ۱۰۸ و گندمی هستم این داستانی که میگم مال ۸ سال پیشه و هنوز ادامه داره من تو یکی ار بهترین محله های شهر تو یک ساختمان ۳ واحد…