این داستان تقدیم به شما یه روز که منو خواهرم تو خونه تنها بودیم تو اتاقم نشسته بودم و داشتم فیلم سکسی میدیدم که یهو اومد تو اتاق منم هل شدم و دوتا دستام و گذاشتم رو مانیتورو اون برگشت و رفت یکم بعدش دیدم که رفته حموم منم رفتم تا ببینم میشه ببینمش و…
این داستان تقدیم به شما تو جلسه بودم و داشتم با شور و اشتیاق در مورد اصلاحات پروژه حرف میزدم که پیامی روی گوشیم اومد ، همونطور که حرف میزدم ، منوی بالای گوشی رو نگاه کردم و اسمش رو دیدم ، دوباره گوشی رو روی میز گذاشتم ، میخواستم کمی دلنگرانش کنم ، هرازگاهی…
این داستان تقدیم به شما سلام، نمیخوام زیاد طولانیش کنم من و خانومم لیلا به جایی رسیده بودیم که از سکس باهم لذت نمیبردیم در عین حال هر دو خیلی سکسی و داغ بودیم ولی…. نمیشد، هر کاری میکردیم اون لذت قبلی برنمیگشت، من با یه زوجی آشنا شدم ک پسره بهم گفت به عنوان…
این داستان تقدیم به شما این ماجرا برمیگرده به زمانی که من کلاس اول دبیرستان بودم حدود دو سال بود که کون من کیر به خودش ندیده بود و تو کف کیر مونده بودم مخصوصا اینکه تو این سن و سال آدم تو اوج شهوت به سر می بره من تا قبل از اون اگه…
این داستان تقدیم به شما سلام میخواستم داستان اینکه چطوری وقتی فقط 12 سال داشتم و کسی که عین داداشم میدونستم پردم رو زد رو براتون تعریف کنم اسمم مریمه تک بچه بودم و یه خاله دارم که گوهردشت 2تا کوچه پایین تراز ما میشینن 1پسر خالم علی 4 سال ازم بزرگتر بود و دختر…
این داستان تقدیم به شما اسمم متین هست من ی خاله دارم به اسم حمیده 33 سالشه هیکلش خیلی قشنگه کون گردی داره ک من اکثر موقع ها از کون میکنمش.راستی من 23 سالمه اون اوایل ک تو کف خالم بودم همیشه ب یادش جق میزدم خیلی مذهبی هستش ی بچه داره 7 ساله ب…
این داستان تقدیم به شما با سلام. عید سال ۹۴ بود یک اقا وخانم خوشگل باتیپ اندمی زیبا وارد مغازه من شدن وشروع به پرسیدن قیمت لوستر وساعت دیواری شدن وبعد نیم ساعتی خرید کرده و رفتن اینم اضافه کنم که خانم خریدار که من اسمشو میزارم زیبا چون خیلی زیبا بود از اول…
این داستان تقدیم به شما سلام من آرمان هستم 17 سالمه و ساکن کرج 175 قدمه و 60 وزنمه و قیافه ی نسبتا خوبی دارم میرم سر داستان من چندباری با پسرداییم که همسنمه گی داشتم و رابطمون دوطرفه بوده ولی تو کون هم نمیکردیم و فقط لاپایی تو فیلم های گی که میدیدم از…
این داستان تقدیم به شما سلام بکس. من کیان هستم. 20 سالم هست و دانشجو ام و در کنار داشگاه کلاس زبان هم میرم… همکلاسیام هم همه بالای 25 دارن همشونم مرد هستن. چون فشرده کلاس زبان میرم بعضی روزامون میخوره به روزای دخترا. من یه پسر سر به زیر و معمولی ام نه تیپ…
این داستان تقدیم به شما سلام این داستانه یه قسمته کوچیکی از زندگیه منه .قسمتی از زندگیم که نمیدونم خوب بود یا بد. احتمالا یکم طولانی میشه چون همه چیزو باید بگم… *** برای سفر رفته بودم شمال با پدر مادرم با یه دختری که مال همونجا بود آشنا شدم دختر خوبی بود ولی نمیخواستم مخشو…
این داستان تقدیم به شما سلام. با خوندن داستان های این سایت ترغیب شدم که داستان اولین رابطه جنسیمو براتون تعریف کنم… *** سال دوم دبیرستان بودم. چون قد و هیکلم بلندتر و ورزیده تر از بیشتر هم سن و سالام بود همیشه به عنوان مبصر کلاس انتخاب می شدم. کلاسمون بزرگ بود و من…
این داستان تقدیم به شما حامد هستم بچه جنوب. ما امارات زندگی میکنیم. بابام چن تا مغازه داره. وضعمون عالی. من پانزده سالم بود. مامانم سی سالش بود. چون زود ازدواج کرده. دو تا برادر سه و شش ساله هم داشتم. اینم بگم تو ساختمونی که زندگی میکنیم ایرانی اصلا نیست. اکثرا اروپایی و لبنانی…