این داستان تقدیم به شما سلام . من یک افغانی ام مدت ده سال میشود با سایت های مختلف ایرانی اشنا شده هم هر چند گاهی بخاطر سر گذشتم که شده وارد این دنیا ی مجازی میگردم. میرم مستقیم به اصل داستان . بنده فعلن در حدود سی و هشت سال سن دارم یک فرد…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه. من علی هستم ۲۰ سالمه . داستانی که میگم مال دو سال پیشه.یه دوست دارم هم سنمه و اسمش هم کریمه.من ادمیم که دوست دارم اول کون بدم بعد بکنم تا بشه لذت بعد از درد… داستان از اونجایی شروع شد که ما دوتا تازه با…
این داستان تقدیم به شما محکم با دستش کوبید رو فرمون .میدونستم عصبیه ولی باید واسش توضیح میدادم تا خواستم دهنمو باز کنم دستشو به علامت سکوت آورد بالا و گفت ی کلمه نهال ی کلمه حرف بزنی خونت پای خودته ….صداش بم بود معلوم بود از عصبا نیت داره منفجر میشه ولی خودشو کنترل…
این داستان تقدیم به شما سلام. من متاهل هستم و اسم زنم آیدا هست.آیدا یه دوست داره به اسم سمیرا.ما توی یه اپارتمان 3 طبقه زندگی میکنیم.ما طبقه 3 میشینیم. واحد زیر ما فاطمه خانم و شوهرش و دخترش زندگی میکنن که آیدا با فاطمه خانم و دخترش اصلا رابطه خوبی نداره و ازشون خوشش…
این داستان تقدیم به شما سلام .میخواستم خاطره اولین کون دادنمو تعریف کنم… *** اسم من علی و ۲۱سالمه این خاطره واسه ۲سال پیشه. ترم سوم دانشگاه شروع شده بود و من هنوز شهریه ترم قبل دانشگاهو نداده بودم با پدرم هم مشکل داشتم نمیتونستم ازش پول بگیرم و شایدم اصلا نمیداد خب به هرحال…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان عزیز. من علیرضام بیست ودوسالمه.بچه اراکم.راستش قیافم بدک نیست.قدم 183 و وزنم حدودا 80…. *** داستان از اونجا شروع شد ک من با یه زن شوهردار رفیق شدم .اسمش زهرا بود.سنش ٣١ .یه بچه هشت ساله هم داشت.شوهرشم تو یه شرکتی کار میکرد صبح میرفت غروب میومد.سینه بزرگی…
این داستان تقدیم به شما سلام سلام این خاطره مال سه سال پیشه… ۲۱ سالم بود دانشجو بودم من رفتم استخر و سونا در جنوب تهران قبلا هم زیاد میرفتم اونجا اما این هفته با یک شرت مایو تنگ رفته بودم و صورتم رو هم سفید کرده بودم و چون بدنم هم مو نداشت…
این داستان تقدیم به شما سلام به همگی دوستان من محمدم 24 ساله از یکی از شهرستان ها… داستانی که میخام براتون تعریف کنم ماجراییه که از بچگی تو ضمیر ناخودآگاهم شکل گرفت تا اینکه به واقعیت پیوست…. *** وقتی حدود7 یا 8 سالم بود یه حس عجیبی رو درون خودم پیدا کردم که خیلی…
این داستان تقدیم به شما راستش ما زوجیم 28 من و25 خانومم باقد170وزن67 کمر باریک انقده کون داده به کیر کلفتا کونش خیلی تپلو سکسیه سفید با کس تپل ورونای پر وکشیده مو بلند بدنشم لیزر کرده بغیر از یه خط رو کسش یه خالکوبی رو کمرش ویه دونه رو مچ پاش سینه هاشم 95…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان اسمم سروشه و داستاني رو كه ميخوام تعريف كنم مربوط ميشه به پارسال كه دوست دخترمو تو خونه ي خودشون كردمش… *** پارسال پاييز بود كه مهسا دوست دخترم بهم زنگ زد و گفت بيا ببينمت منم رفتم پيشش و از شانس خوب ما بارون گرفت و جفتمون…
این داستان تقدیم به شما با سلام.من شهراد هستم.۳۲ سالمه و حدودا ۴ ساله که ازدواج کردم.خانمم با من ۷ سال اختلاف سنی داره و دانشجوی ماماییه.خانواده خانمم ۴ نفره هستن و خانمم یه برادر کوچکتر هم داره که اول دبیرستانه.یکسال از ازدواجمون میگذشت که برادر خانمم یه تصادف خیلی بد با موتور کرد که یکماهی…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. اسم من رضاست ۲۶سالمه اين خاطره واسه وقتيه که تازه خدمتمو تموم کرده بودم… *** يه روز جمعه تو خونه حسابی حوصلم سر رفته بود هيچکدوم از رفيقام هم که هميشه سر خر بودن دم دست نبودن تا يه وری بريم خلاصه گفتم خونه نمونم بهتره بعده يه…