برچسب: شهوتناک


  • این داستان تقدیم به شما اول راهنمایی که بودم با یه مرده دوست شده بودم که فکر کنم تقریبا ۳۰سالش بود اسمش کریم بود ،کریم تو محلمون یه گیمنت داشت من تابستون زیاد میرفتم پیشش و اونجا باهم رفیق شده بودیم خانوادم از این مسئله خبر نداشتن ،وقتی مدرسه ها شروع شد پدرم دیگه پول…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من پریساس الان ۲۹ سالمه و تو یه شهر شمالی زندگی میکنم با شوهرم من تو سن ۱۸ سالگی با شوهرم آشنا شدم دو سال باهم بودیم و بعدش ازدواج کردیم تو این دوسال اون پرده منو زد و من اولین سکسمو با عشقم تجربه کردم اینم بگم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من بهار هستم قدم ۱۶۸ دختر گندمی با چشم ابروهای مشکی موهای بلند مشکی. این داستان به دو سال قبل مربوط میشه .زمانی که ۲۲ سالم بود .تابستون واسه گرفتن گواهی نامه به یه اموزشگاه میرفتم من از نظر ظاهری همیشه به خودم میرسیدم هر روز یه لباس یه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان علی هستم ۲۶سالمه . یک سالی بود که عروسی کرده بودیم.خونه بابام یه خونه ویلایی دوبلکس بود یه سوییت نقلی دوخوابه هم بیرون ساختمون بود من وزنم توی اون سوییت زندگی میکردیم.شش سال پیش که خانوادم قصد مهاجرت کردن من اصرارکردم توی ایران بمونم. بخاطررسیدن به زنم لیلا…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من شهاب هستم داستان سکس با زندایی م رو براتون میگم من اهل چاخان و تفره نیستم پس میرم سر اصل مطلب همه ی شما حتما در زمان بچگی مورد توجه یکی از اقوام حالا خاله یا عمه یا هر کس دیگه بودید پس این چنین چیزی وجود…

  • این داستان تقدیم به شما سال اول بود که دانشگاه قبول شده بودم و ساکن یکی از شهرستان های اطراف تبریز بودم. بچه فوق العاده درسخوانی بودم و شاگرد اول رشته مون… از دوران دبیرستان گرایش گی داشتم ولی جز یکبار، سکس حضوری نکرده بودم که اونم بابت اینکه بار اول بود، خیلی دلچسب از…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.این خاطره اولین سکس من هست.دقیقا سال ۱۳۶۲ من۱۸سالم بود غرق شهوت وشورجوانی بودم وتازه اولین کنکور بعد ازانقلاب رو داده بودیم.ومن بیکار وعلاف نتیجه کنکور.همش به سینما و تفریح.من ۶تا خاله دارم ولی تو اینا یکیشون از بقیه پرشر وشورترهست یعنی بود.سال ۶۲ که من ۱۸ سالم بود اون…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام من رزیتا هستم و بیست و پنج سالمه و پنج ساله ازدواج کردم شوهرم مرد خوبیه و من خیلی دوسش دارم از خودم بگم ک سفید با چشمای عسلی و قد صد و شصت پنچ و وزن شصت و دو هستم و هیکلمم خوبه سینه هامم هشتاد و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام عزيزان بنده مجيد هستم ٢٠ سالمه. داستاني كه ميخوام بگم شايد باور نكردني باشه اما واقعيه.بريم اصل مطلب من دانشگاه شيراز قبول شده بودم و يكي از خاله هام هم اونجا داشت ادامه تحصيل ميداد و قرار شد كه يه مدتي پيش اون باشم تا هم هوامو داشته باشه…

  • این داستان تقدیم به شما داشتم یه فیلم توپ از پورن هاب رو آنلاین میدیدم که یهو قطع شد و وسط فیض بردن رید به حالم. فیلترشکن که قطع شده بود این مشکل پیش اومده بود و این اولین بارش نبود. معمولاً میزدم حالت پرواز و دوباره نت رو وصل میکردم، اما این بار فرق…

  • این داستان تقدیم به شما می مکید. فشار میاورد. آب دهنت قاطی می شد. موهای بدنش رو زده بود. شکم داشت و حس مردونه ی خوبی داشت شکمش. اگرچه سیکس پک و بازو کلفت و کیر هزارثانتی نبود ولی یه تیکه لقمه ی چرب و نرم بود. مثل یه شکلات گرم و نرم و خواستنی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام این اولین داستانیه که مینویسم اسمم کامرانه البته مستعاره اهل کوردستانم این داستان برمیگرده به سال ۹۰ اون موقع از شهرستان واسه کار می اومدم تهران که توی منزل با چند نفر از دوستام بودم من توی تهران ۴ تا خواهر دارم داستان از اونجا شروع شد که پنج…