این داستان تقدیم به شما من حمید 28 سالمه مجرد هستم و حشری کاملا عادی و معمولی دوسال پیش تو ی کارخونه استخدام شدم اوضاع بد نبود تا ی ارپاتمان 80 متری خریدم جیبم حسابی خالی شد و قسط و بدهکاری داشتم از بچگی خیاطی کرده بودم خواهر بزرگم هاجر 37 سالش بود بعد از…
این داستان تقدیم به شما ادمین: این یارو ما رو نمود بسکه کوشسعر فرستاد برای همین تصمیم گرفتیم چرندیاتش رو منتشر کنیم تا شما با تماس با این گاگول لحظات شادی را در دوران قرنطینه سپری کنید.پوووففف! *** من مینا خانم را به پیشنهادخودش باردار کردم امروزمیخوام داستان زوج جوان یعنی یک خانم بیست وهفت…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان میخوام خاطره سه ماه پیش با خالم رو براتون تعریف کنم. اول از همه من سعیدم ۲۰ سالمه قدم ۱۸۴وزنم ۷۵ باشگاه میرم و اندام خوبی دارم.این خاطره مربوط میشه به اولین سکسم که با خالم اتفاق افتاد. البته دوست دختر داشتم ولی فقط در حد یکم مالیدن…
این داستان تقدیم به شما سلام.این داستان مال چندسال پیشه حدود ۴سال یا ۵ سال پیش وقتی داداش بزرگم ازدواج کردمن ۱۲سالم بود ومنم خب بچه چشم وگوش بسته ای نبودم وبه زنای سن بالا علاقه زیادی داشتم وبه دخترای همسن وسال خودم علاقه نداشتم نه اینکه نداشته باشم ولی خب بیشتر به زنا یادخترای…
این داستان تقدیم به شما سلام، امید هستم ۲۰ سالمه تصمیم گرفتم امشب از داستانی که برام اتفاق افتاده بنویسم . این اتفاق برای من از وقتی شروع شد که هنوز نمیدونستم و یا هنوز وارد #اجتماع نشده بودم. داستان من از جای شروع شد که من ۶ ساله بودم و با مادرم رفتیم #سوپری…
این داستان تقدیم به شما چند وقتی هست میام داستان های سایت رو میخونم و خالی از لطف نیست خاطره من رو هم بخونید . راستی اسمم علیه سی و پنج سالمه و تو دامنه های البرز هستیم و مجردم و همیشه مواضبم اضافه وزن نگیرم و رو فرم باشم با دختر های زیادی لاس…
این داستان تقدیم به شما سلام خاطره ایی که میخام بگم برا حدود 4 سال پیشه… من 16سال داشتم و #دبیرستانی بودم…تازگیا فهمیده بودم به دخترا علاقه دارم تا جنس مخالف. ولی این حسمو سرکوب میکردم دوست نداشتم بروزش بدم .از عواقبش میترسیدم.. تو کلاسمون یه دختر شروشیطونی بود که تقریبا همه میشناختنش همه…
این داستان تقدیم به شما با سلام من رامین هستم ۳۶ ساله تهران مجرد کیرمم #۲۰ سانته و کلفتیشم خوبه پدرم یه آدم خیلی پولدار بود که دو سال قبل تصادف کرد و از دنیا رفت از ثروتش بگم که یک معدن سنگ و هتل تو مشهد و رستوران تو تهران و پاساژ تو تهران…
این داستان تقدیم به شما سلام خدمت دوستان عزیزم من #حسینم 33 سالمه خانمم #پریسا 30 سالشه 5 ساله ازدواج کردیم برادرزنم 43 سالشه 3 تا دختر داره دوساله پیش خونه برادرزنم بودیم خانمم صدام زد توی اتاق دیدم کنار نگار برادرزاده بزرگش نشسته #نگار واقعا خوشگله مخصوصا با ارایش اون موقع 16 سالش بود…
این داستان تقدیم به شما سلام. مریم هستم. تپل کمر باریک سینههای هشتاد و چشمای فوق العاده درشت هر چقدم دلتون بخواد حشریم. این خاطره ای که میخوام تعریف کنم واسه سه سال پیشه. وقتی من ۲۱ سالم بود و تازه ازدواج کرده بودم. بعد از چندوقت دنبال خونه گشتن یه واحد یک خوابه ولی…
این داستان تقدیم به شما یه روز از خونه اومدم بیرون برم سوار #ماشین بشم یه مرتبه دیدم یه پسر ۱۷-۱۸ بهم گفت زن جنده #چطوری ( اینو بگم من خیلی بیغیرت شدم تا کسی بهم فحش میده ناخوداگاه دودول ۷ سانتیم بیدار میشه شهوتی میشم ) تا اینو گفت یه حالی شدم و سوار…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان گلم خاطره ای میخوام تعریف کنم مربوط به اولین سکس منه که حدودا 20 سال پیش اتفاق افتاد که با زن داداشم هستش با اینکه توی زندگیم سکس خیلی داشتم البته منظورم بجز با همسرم هستش ولی این یکی که میخوام تعریف کنم همیشه برام یهترین سکس عمرم…