این داستان تقدیم به شما داستانهای شهوتناک را خواندم جالب بودند منم داستان خودم را می نویسم امیرحسین هستم 25 ساله از یکی از شهرستانهای همدان تازه به دانشگاه بوعلی وارد شده بودم تابستان بود شهرستان بودم مادرم گفت زن داداشت باید بره دکتر متخصص خودش تو همدان داداشت نیست ببرش دکتر از زن داداشم…
این داستان تقدیم به شما همیشه سعی می کردم که دوست پسر وفاداری باشم اما در واقعیت این شکلی نبود. من و ندا پنج سالی با هم زندگی کردیم یک روز که به خونه اومدم، ندا بهم گفت که دیگه همه چی تمومه. از من فاصله میگرفت و حتی نمیزاشت که بهش دست بزنم. خیلی…
این داستان تقدیم به شما پژمان هستم یک مهندس 35 ساله با قد 180 و وزن 100. زیاد ورزش میکنم و هیکل روفرمی دارم. سفید و کم مو. سه روزه که برای ماموریت کاری قشم اومدم و تو هتلی مقیمم. عصرها اینجا حوصله ام سر میره. امروز تصمیم گرفتم برم و چرخی در شهر بزنم.…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم فرید هس اصفهانم ۲۵ سالمه و این داستان برا ۳ سال پیشه. قدم ۱۷۸ وزنم ۷۵ قیافه و هیکل معمولی. کیرم ۱۴ سانته و قطرشم ۴ سانت. داستان واقعیه ولی چون با جزئیات میگم طولانیه دوس نداشتید نخونید. بابام پسر بزرگ خانوادس. تا یادمه کل خانواده برای ازدواج…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان اسم من فاطمه هست که همه دوستام و خانواده منو فاطی صدا میکنند من یه دختر ۲۱ساله حشری ام سایز سینه هام ۷۵ هستش سفید پوستم و باسن خوشم فرم با رون هایی پر و گوشتی دارم و یه خانواده چهار نفره هستیم که پدر و مادر شغل…
این داستان تقدیم به شما سلام پیمان هستم 19 ساله از یکی از روستاهای دشت مغان داستانهای شهوتناک صد داستان سکسی را با راهنمایی دوست همکلاسیم حدود 20 روزی هست میخوانم دختر عمه ام که تنها فرزند عمه ام هست چند ماهی است خانه ما زندگی می کنه از زمانی که تقاضای طلاق داده بعد…
این داستان تقدیم به شما سلام یک خواهردارم به اسم سعیده ، خیلی قشنگه باموهای خرمایی و قد ۱۶۸سانتی متر و باربی وبسیارسفید / موضوع مربوط میشه به زمانیکه خواهرم دانشجو بود، خوب طبیعتا آزادی بیشتری داشت / من ازبچگی با پسرهمسایه مان وحید دوست بودم پسرلاغراندام وقدبلندی بود وتقریبا سبزه ، خواهرم ۳سال ازما…
این داستان تقدیم به شما 28 ساله بودم با زیباترین دختر دانشگاه ازدواج کردم فامیلی داریم دو برادرن در المان زندگی می کنن ایمیل فرستاد تبریک گفت عکس خودشو زنشو نیمه سکس برام فرستاد فکر کردم دوس دخترشه گفتم عجب دافیه گفت زنمه ولی دوس دارم ایران اومدم بدم بکنی تا بدونه کیر ایرانی یعنی…
این داستان تقدیم به شما سلام بچه های باحال شهوتناک 15 ساله بودم با دیدن فیلم سکسی نیمه حالیم شد که زنها هم از سکس لذت می برند تازه برادرم ازدواج کرده بود زنداداشی دارم آس همه فامیل از زیبایی ادب تیپ و فهم و شعورخیلی دوسش دارم دیپلم داشت ازدواج کرد من خیلی از…
این داستان تقدیم به شما مهران 35 ساله از تاکستان قزوینم ساکن قزوین تقریبا همزمان با من برادر بزرگ خانمم با دختری زیبا از تهران ازدواج کرد من تو عروسی بخاطر ماموریتی که داشتم موفق نشدم شرکت کنم بعد از دو ماه پاگشا اومدن خونه ام که حالا به قزوین اومده بودم موفق به دیدنش…
این داستان تقدیم به شما 28 ساله بودم با زیباترین دختر دانشگاه ازدواج کردم فامیلی داریم دو برادرن در المان زندگی می کنن ایمیل فرستاد تبریک گفت عکس خودشو زنشو نیمه سکس برام فرستاد فکر کردم دوس دخترشه گفتم عجب دافیه گفت زنمه ولی دوس دارم ایران اومدم بدم بکنی تا بدونه کیر ایرانی یعنی…
این داستان تقدیم به شما سلام من سارا ۳۴ سالمه قد ۱۶۷ و وزن ۶۰ کیلو سینه هام ۸۵ و کمر باریک و باسن گردو بزرگی دارم و شغلم پزشکی ، یه بار یه مریض داشتم که برای انجام عمل زیبایی پیش من مراجعه کرد وقتی وارد اتاق ویزیت شد برق و تو چشماش دیدم…