برچسب: شهوتناک


  • این داستان تقدیم به شما با سلام   من امیر هستم الان ۳۵ سال مجرد قد ۱۸۰ وزن ۷۵، فرزند آخر خانواده هستم، خانواده من از موقعی که پدر و مادر بازنشست شدن رفتن شمال زندگی میکنن و منم تو تهران مجردی زندگی میکنم، داستانی که برات میگم واقعی فقط اسم ها و مکان ها…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من کامران ۴۲سالمه این خاطره مال ۱۲سال پیشه که گفتم بدنیست شماهم بخونید   سال ۸۵ بادخترعموم ازدواج کردم من ساکن اصفهان هستم ولی خانواده عموم تویکی ازروستاهای اطراف شهرکردزندگی میکنند.چون خانومم دانشگاه شهرکرددرس میخوندرفتیم اونجازندگی کنیم.من دوتاخواهرزن دارم که سحرکوچیکس وتقریبایازده دوازده سال ازمن کوچیکتره اون موقع اون…

  • این داستان تقدیم به شما سلام بهرام هستم از یکی از روستا های اردبیل قد و هیکلم نسبت به هر سه برادرام که بزرگترند درشت تر و تیپم هم کاملا با اونها فرق میکنه اونا تیپ بابام هستن من تیپ مامانم سفید و اروپایی محمد و علی برادران بزرگام خیلی وقت بود ازدواج کرده و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان سینا هستم 22سالمه این خاطره که میخوام بگم مربوط به 2سال پیش هست از خودت بگم قدم 170 نه چاق نه لاغرم ولی سینه دارم! چون قبلا ورزش میکردم بعد از اینکه ورزش رو ول کردم سینه هام شل شد به خوبی سینه های یه زن نیست ولی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام سال 90 بود تهران داشتیم می رفتیم عروسی زنم گیر داد بریم یه تیکه طلا بگیریم جنوب شهر بود پیاده شدیم باد بود تا برسیم به طلافروشی هی باد می زد مانتو زنم میرفت کنار لباس مجلسی خیلی سکسی تنش بود تا نزدیک باسنش معلوم می شد چهار تا…

  • این داستان تقدیم به شما سلام کاوه هستم از شهر زنجان از یک خانواده تقریبا پر جمعیت و نسبتا مذهبی با سه خواهر بزرگتر و دو برادر و خودم که یکی مونده به آخرم برادر کوچکم در سن 53 سالگی مامانم بطور ناخواسته دنیا اومده الان 3 سالشه بقیه بین دو تا 4 سال اختلاف…

  • این داستان تقدیم به شما بابام در عین سرحالی و سلامت چهار سال پیش با سکته قلبی فوت کرد و ما را عزادار کرد از مامانم بگم مامان 44 سالش بود مثل یه دختر بیست ساله جوان و سرحال هفته و ماهی نبود خواستگار نیاد براش اخرین خواستگارش یکی از شهرداران اصفهانه که داماد دختر…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان تو کوستان … ببخشید تو داستان قبلیم گفتم محمد درشت هیکل چجوری مامانمو گایید این داستانم مال سال گذشته هست قبلش خودمو بازم معرفی میکنم اسمم اصغر هست و 20سالمه ومحمد دوستم همسن منه و شوهر مامانم هست چون صیغش کرده مامانم هم 38 سالشه کون تپل سایز…

  • این داستان تقدیم به شما سلام 21 سالمه اسمم سورنا بسیار زیبا هستم شکلم با دخترا مو نمیزنه طوری که سالهاست پدرم بخاطر من ما را از خانواده پر جمعیت خودش و خانواده مادریم. دور نگه می داره تا بخاطر فرم بدن من مجبور به پرسش و پاسخ نشوند و شاید تعرض مردان و پسران…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه بچه های شهوتی سلوا هستم 27 ساله من توی سکس خیلی هاتم و تقریبا میتونم بگم هیچ هوسی رو دل شوهرم نمونده، همه جوره منو کرده و میکنه. تو هر پوزیشن و از کس و کون. چند باری بعد از ازدواجمون با زنهای دیگه خوابیده، خودش اومده…

  • این داستان تقدیم به شما همه چی جلو چشمامه انگار همین دیروز بود ۱۹ سال پیش پدرم ماشینش چپ شد و فوت شد من ۱۰ سال بود بعد منم ۲ تا بچه کوچیکتر بود از پدر یه خونه با چند تا مغازه برامون موند بعد مراسم همه رفتن پی کار رو زندگی شون ماموندیم و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من پری هستم.از تبریز 22 سالمه سینه هام 75 کونم معمولی ولی خیلی نرم و یه کوس تپل و خوردنی حشری و عاشق کیر… اسم پسرعمم علی 24 ساله با یه کیر 17 سانتی که خیلی هم کلفته و همینطور سفید…   من و علی از وقتی 13 سالم…