این داستان تقدیم به شما من روانشناسم و 35 سالمه و ظاهرم معمولیه یه بیمار داشتم شوهرش بخاطر زشت بودنش (البته به نظر شوهرش زشت بوده) رفته بوده یه زن دیگه گرفته بوده و اینو طلاق داده بود، اینم باورش شده بود زشته و افسردگی گرفته بود و با معرفی یکی از دوستان مشترک اومده…
این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم علی هست می خوام داستانم رو با شما به اشتراک بذارم … اول از خودم بگم من یه پسر 22 ساله ام و دانشجو هستم یه بدن نسبتا رو فرم با یه کیر 15 سانتی،داستان از حدود 5 سال پیش شروع شد اوج بلوغ جنسی من،یه چند…
این داستان تقدیم به شما سلام میخوام داستان اولین سکس ام با رفیقمو که رفاقتی بود تعریف کنم یه روز بود که از حوزه.. ببخشین یعنی مدرسه برگشتیم رفتیم خونش شب قرار بود بمونم پیشش درس شکیات و نماز شب… بازم ببخشین یعنی فیفا بزنیم و حال کنیم شب شد فیفا میزدیم شق کرده بودیم گفتم…
این داستان تقدیم به شما سلام امیدوارم کیرتون شق باشه خب…. امروز میخوام داستان سکس با دختر دایی میلفم رو براتون تعریف کنم که تقریبا ۳۵ سالشه و ازدواج نکرده ممه هاش ۷۵ یا ۸۵ کون گرد و قلمبه پاهای فوق سکسی و فیس بسیار زیبا داستان از اونجا شروع میشه که خونه داییم بودم…
این داستان تقدیم به شما اسم من مسعود 18 سالم ساکن اردبیلم. من یه پسره مجرد قدم 170 یه کم چاق هستم ولی زبر و زرنگ سایز کیرمم تقریبا میشه ۱۶ سانت اینا. من یه زن عمو دارم به اسم ملیحه ۱۰ سال ازم بزرگتره تقریبا از وقتی که اومده خانواده ما با من رابطش…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان علی هستم ۲۵ ساله یک ساله با همسرم ملیکا ازدواج کردم و سر خونه زندگی خودم هستم من وضع مالی پدرم خیلی خوبه یه آپارتمان ۳۶۰ متری طبقه ۱۵ یه برج یه جای خیلی خوب تو شهرمون واسم خریده با یه ماشین کوپه و تو شرکت پدرم هم…
این داستان تقدیم به شما بسلام من متاهلم و یه دختر ۴ ساله دارم تو کوچه پشتی یه خونه هست که نمیدونم چندتا خونواده افغانی زندگی میکنن خونه کوچیکه ولی شاید ۲۰نفر باشن همیشه به دخترم میگفتم کوچه پشتی نرو واسه بازی افغانی زیاده ولی بچه س و حرف گوش نمیده ماجرا از ابنجا شروع…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان سارام ۱۷ لیتل گرل و این داستان منه و دلم خواست براتون بنویسم. ژانر ددی لیتل و لوس بازی! *** بدجور دلم تنگ بود و همش به فکرم میرسید زنگ بزنم اکسم دیگه نمیرفتم بیرون و خبری از دنیای مد و ارایش نداشتم کاملا افسرده شده بودم…
این داستان تقدیم به شما سلام . مهستی هستم. دانشجو بیست و دو ساله و حقوق میخونم. اولین باره که تصمیم گرفتم خاطرات سکسی خودم رو که پر از هیجان و لذت و خطر بوده رو با شما عزیزان به اشتراک بزارم. چند سالی هستش که گروهی کوهنوردی میرم و خیلی تجربه شیرین و بعضی…
این داستان تقدیم به شما سلام من مهدی ۴۰ ساله و همسرم الن (اسمش “النا”س ولی صداش میکنیم الن) ۳۰ سالشه با اندامی زیبا و تو دل برو. یه دوست قدیمی داشتم که تنها بود پدر مادرش فوت کرده بودن و خواهر و برادری نداشت.یه روز زنگ زد و گفت ور شکست شده و زنش…
این داستان تقدیم به شما با سلام خدمت دوستان خاطره ای رو که میخوام براتون بگم عید پارسال اتفاق افتاده… من امید ۲۶ ساله اهل یکی از شهرهای غربی کشور حدود دوساله با زنم رویا ۲۱ سالشه ازدواج کردم و خیلی هم دوسش دارم و رویا پدرش رو چند سال پیش از دست داده و…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان امیدوارم خاطره های من و مریم براتون جالب باشه و بتونم بهتون یاد بدم چجوری با رفیق همسرتون رل بزنید و باهاش یاشید حتی بعد اینکه ازدواج کرد.اسم من محمده ۲۵ سالمه و خیلی حشری و شر هستم.چند ماهی از ازدواجم نمی گذشت که خانمم گفت رفیقم و…