این داستان تقدیم به شما یه دختر ساده شهرستانی بودم. قیافه ام بد نبود . قدبلند بودم و اسمم شادی. تا بیست و دو سالگی دوست پسر جدی نداشتم و سکس رو تجربه نکرده بودم. تا اینکه یه مرد 30 ساله رو دیدم که خیلی کم دانشگاه میومد. باهاش آشنا شدم.خوش تیپ وخوش صحبت و…
این داستان تقدیم به شما این ماجرا مربوط به زمانی بود که من ۱۶ سالم بود ، ترکیب رختخواب ها طوری بود که من و خواهر کوچکترم که حدودا 14 سالش بود نزدیک بهم میخوابیدیم تا اون زمان هیچ صحنه تحریک کننده ای ندیده بودم نه فیلمی و تصویری تا اینکه اونشبعصرش من با یکی…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان ،پارسا هستم الان 25 سالمه خاطرهای که میخوام تعریف کنم مربوط به 19 سالگیم میشه که پشت کنکوری بودم و خونواده تصمیم گرفته بودن خونه رو عوض کنن منتها انداخته بودن برا بعد آزموزنم خلاصه ما آزمونو دادیم و خداروشکر به هدفمونم رسیدیم و بعدش اسباب…
این داستان تقدیم به شما ماه دوم سربازیم بود و مرخصی پایان دوره آموزشی دوازده روز رفتم خونه، با ورودم به خونه بعد از دو ماه مامان رو در آغوش کشیدم و بعد از دو دقیقه همو رها کردیم و رفتیم سراغ گفتن خاطراتم، منم مثل تمام همسنینم کیری داشتم که خواهان همه سوراخ های…
این داستان تقدیم به شما این جریان مال پارسال تابستون هستش که من با خانمم کتی دوتایی رفته بودیم مالزی برای گشتن و عشقو حال. از قبل اینکه بریم صحبتشو کرده بودیم و قرار گذاشته بودیم که اگه موردی پیش اومد برای سکس اوکی باشیم منم گفتم باشه چون خود کتی خیلی دوست داشت با…
این داستان تقدیم به شما سلام من حمید هستم 33 سالمه . این ماجرا که میخام براتون بنویسم کاملا واقعی هست . خب اول از خودم بگم مرجردم قدم 183 هست بدن تو پری دارم وزنم 102 کیلو و سایز التم 21 سانته یکمی به سبزه میزنه رنگ پوستم نه خیلی سبزه تیره . خب…
این داستان تقدیم به شما سالهاست که بچه دار نمیشم از لحاظ قیافه و هیکل خیلی خوبم پوست سفید با قد و هیکل خوبی دارم عاشق شوهرم هستم ۵ ساله ازدواج کردیم و شوهرم عاشق بچه است ولی هر دوا درمانی که بگین رو کردیم ولی نمیشه که نمیشه شوهرم وضع مالی خوبی داره بازاری…
این داستان تقدیم به شما با ترفندی سوار ماشینم شده بود و با راست و دروغ موفق شده بود هم شمارمو بگیره هم پول بگیره ازم منم چون ادم داغی ام زود وا می دادم. اسمش فاطمه بود ۱۶ سالش بود ولی تا خودش نگفت سنشو باورم نمی شد کمتر از ۱۸ سال داشته باشه.…
این داستان تقدیم به شما هنوز سکسمون شروع نشده بود که مهدی ارضا شد و کیرش شل شد و از کصم بیرون اومد. بهش گفتم: این چه وضعشه که گفت: دیگه چقدر میخوای سکس کنیم خب بسه نیم ساعته داریم سکس میکنیم. منم با عصبانیت گفتم: ببخشید که بیست و پنج دقیقه فقط با کیرت…
این داستان تقدیم به شما نادیا هستم یه خانوم متاهل ۳۰ ساله با اندام معمولی اما باسن درشت که به چشم میاد . اسم همسرم امیده . امید کارمنده و توی اداره اش یه همکاری داره به اسم مهدی که اونم متاهله و اسم خانومش نگاره … ما با مهدی و نگار رفت و…
این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم امیره و ۲۶ سالمه. چند ماه پیش با یه خانم به اسم مریم اشنا شدم که ۴۰ سالش بود. یه زن سفید و گوشتی با سینه های ۱۰۵ تاحالا تو عمرم سینه به این خوشگلی و جذابی ندیده بودم. مریم ازدواج نکرده بود ولی تا ۳۵ سالگی…
این داستان تقدیم به شما شهریور ماه سال گذشته از محل کارم واسم قرعه مشهد در اومد منم اومدم خونه به خانمم گفتم، قرار شد پدر و مادرم رو هم با خودمون ببریم.رفتم بلیط قطار رفت و برگشت گرفتم و خلاصه رفتیم مشهد و چند روز اونجا موندیم ،زیارت و گردش و خرید سوغاتی و…