برچسب: شهوتناک


  • این داستان تقدیم به شما باسلام خدمت همه دوستان عزیز. این داستان نیست و واقعیتیه که فکر میکنم فانتزیه خیلی از مردهای متاهل باشه … *** من مجید هستم 35 سالمه وخانمم سارا 30 سالشه از ظاهرمون بگم که سارا باقدی 165 وزنی 75 سینه 90 با بدنی سفید وتوپر وواقعا سکسی ونازی داره خصوصا…

  • این داستان تقدیم به شما امسال تابستون تو شمال یه ویلا لب ساحل گرفتیم. زنم شراره خیلی لباسش خیلی ناجور بود پسره هم از کسو کونش چش بر نمی داشت ( کسی که ویلا رو به ما اجاره داد و میگم )… *** زنم یه ساپورت نازک پوشیده بود با مانتو جلو باز حتی رنگ…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه حشریا. امیدوارم خوب باشین میخوام داستان سکسمو با دوتا دختر عموهام که با هم خواهر هستنو براتون تعریف کنم… *** از خودم بگم که قدم 180 هستش و لاغر اندامم نه زیاد خوشگلم نه زشتم ولی یه کیر دارم که 17 سانته و تقریبا کلفته خیلی جیگر…

  • این داستان تقدیم به شما نمیدونم از کجا شروع کنم و چه جوری بنویسم دنبال جذابیت و….. غیره نیستم و حتی فکر کردن و به یاد اوردن اون خاطراتم واسم دردناکه فکر نکنم هیچ وقت بتونم فراموش کنم اون همه ظلمی که در حق من شد هر وقت به اون دوره فکر میکنم ناخوداگاه اشک…

  • این داستان تقدیم به شما امير كه رفت منم ته مونده مشروبم رو سر كشيدم و سيگاري روشن كردم. پاشدم و تو همون حال داغونم رفتم سراغ اتاق خواب . در گاو صندوق رو باز كردم و عكس مونا رو برداشتم. نگاهي بهش كردم و بي اختيار اشك تو چشمام جمع شد. فندك رو روشن…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خدمت دوستان سکسی و حشری اما با فرهنگ. چون سرانه مطالعه رو بالا میبرید با مطالعه داستان… من یه 4 5 ماهی میشه با این سایت آشنا شدم، در واقع بعد از فوت پدرم و از روی تنهایی و افسردگیو سرگرمیو گذروندن وقت و البته پیدا کردن دوستای حشری…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خانواده من تو شهرستان زندگی میکنن و من برای تحصیل و بعدش کار به تهران اومدم توی تهران خونه اجاره کردم و حسابی چسبیدم به کار.درآمدم خوب بود و واسه خودم ماشین خریدم.ی زندگی ساده و راحت.بدون دغدغه و پر از خاطرات سکسی چون تو خونه تنها بودم سکس…

  • این داستان تقدیم به شما یادت هست؟ با یک پیام ساده شروع شد گفتی تجربه ای جدید میخواهم پرسیدی سکس حالش چجوریه؟؟ نوزده سالت بود از پدر سختگیرت گفتی از مادر محجبه ات ندونستی که به تو دروغ میگفتم از خونه فرار کردی گفتی دنبالم بیا فکر کردی اغوش من آرامش داره تنت از گریه…

  • این داستان تقدیم به شما پانزده سالم بود که ازدواج کردم یعنی‌ شوهرم دادند. سی و چهار سالم بود که شوهرم روبر اثر حادثه توی کارخونه ای که کار میکرد از دست دادم دوتا پسر دارم که اولی 18سالشه و دومی 12… *** رشید رو از زمان بچگیش  می شناختم چند سالی از پسرهای من بزرگتر…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من اسمم الهام هستش اهل شیراز..26 سالمه.163 قدمه.59 وزنمه.پوستم گندمی. قبل از اینکه بخام خاطره سکسمو بگم یه مقدمه از گذشتم بگم که بخاطر ی سهل انگاری بکارتمو از دست دادم. حالا چجوری شد ک پردم از بین رفت بماند.دوست ندارم درباره اون موضوع صحبت کنم و حتی بهش…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم مستعار من و کسی که این داستان باش اتفاق میفته وحید و ساراست . زیاد آدم پرحرف و داستان سرایی نیستم برا همین هر چی‌حس میکنم لازمه رو میگم ، اولین داستانم هست پس اگه از لحاظ ادبی یا هر کصشر دیگه ای کمبودی داشت به تخمتون بگیرید…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه حشریای مقیم ایران. اسمم محسنه سی و دو سالمه ساکن تهرانم ولی اصلیت به یکی از روستاهای اطراف قزوینه (راستی‌ برای اینک سطح سوادتون بره بالا اینم بگم که اسم اصلی‌ قزوین کاسپین بوده و کشور‌های خارجی دریای خزر رو به اسم دریای کاسپین میشناسن ولی خود…