برچسب: شهوتناک


  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان حشری! داستان از اونجا شروع شد که من سال 90 عروسی گرفتم مشهد رفتیم برای زندگی کردن. خانومم و من روستایی هستیم زنم واقعا خوشکله واقعا سفید پوسته سینه هاش70 مو فر کونش بزرگ و خوش فرم که هرکی میبینه از رو چادر جلوه میده چه برسه با…

  • این داستان تقدیم به شما سلام داستانی که میخوام براتون تعریف کنم کاملا واقعیه من علیرضا هستم و 17 سالمه قدم 181 مث بقیه داستان ها نمیگم خوشگلم قیافم کاملا معمولیه داستان از اونجایی شروع شد که خالم وهمسرش رفتن مسافرت و مراقبت از خونشون رو به خانواده ما سپردن . *** ما 6 روز…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من لیلاست،۱۹ سالمه و جنوبیم..قدم ۱۶۳ و وزنم ۶۵ و سایز سینه هام ۸۵ تپل نیستم ولی توپرم..پوستم گندمیه.. *** میخام خاطره اولین سکسم با فامیل رو واستون تعریف کنم..من قبل این سکس زیاد داشتم ولی با فامیل نداشتم.. اول بگم پردم چطور پاره شد..وقتی پنچ شیش سالم…

  • این داستان تقدیم به شما خیلی وقت بود که توی برنامه دیوار آگهی های ماساژ رو دنبال میکردم . خیلی دوست داشتم ماساژ رو تجربه کنم واسه ی همین دلمو زدم به دریا و تصمیم گرفتم به چند نفرشون پیام بدم و شرایط و هزینه ها رو سوال کنم . راستشو بخوایین من فیلم های…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من مهدیم و ۱۶ سالمه پارسال تازه پاسور یاد گرفته بودم و عشقه اینو داشتم شرط بندی کنم با رفیقام سر بستنی و هزار تومن دو تومن میبستیم و کم کم حرفه ای شده بودم. یروز با سه تا از رفیقام خونمون نشسته بودیم مثل همیشه ورقارو اوردم و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من حميدرضاست. داستان کون دادنمو به هوشیار رو گفتم و گفتم منو تو کوچه چسبوند به درخت و خودشو ارضا کرد. از فردای اون روز رفتارش باهام تو مدرسه بد و وحشیانه شد. همش بهم فحش ناموس میداد، دو روز بعد از اینکه منو کرد تو مدرسه بم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.من پوریا هستم بیست سالمه و میخام از اولین دختری که باهاش رابطه داشتم براتون بگم…. *** یک روز از تو گوشی خواهرم شماره یه دختر رو برداشتم و بعد از کلی مخ زدن باهام دوست شد و کم کم رومون بهم باز شد و شوخی های سکسی میکردیم.بهد از…

  • این داستان تقدیم به شما سلام داستانی که می خوام تعریف کنم عین واقعیته باور کردن یا نکردنش به خودتون بستگی داره … *** با خانومم بحثم شد از خونه زدم بیرون زمستان بود و جایی نداشتم برم برای همین اومدم دفتر کارم نشستم پای سیستم و گوشی تویکی از کانالهای صیغه یابی که تازه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام ، من یک خواهردارم به اسم راحله. دخترخیلی زیبا وقشنگیه. دوسال ازمن بزرگتره . موهای خرمایی ،قد صدوهفتادوشش سانتی مترو باربی وسفید، این داستان که براتون میگم واقعیه. من با محمد پسرعموم رابطه داشتم و مفعولش بودم . خیلی کیرگنده و داغی داشت و من طوری شده بود که…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.من پدرام هستم.۲۲ساله.از قیافم بگم،بدنسازی میرم و اگه تعریف از خود نباشه هیکل خوبی دارم.صورتم کشیده است،ته ریش دارم و چشمام هم مشکیه و کلا اونطور که اطرافیانم میگن خوشتیپ هستم بطوریکه توی دانشگاه چه پسر چه دختر میخواستن تورم کنن و به خاطر اوضاع مالی خانوادگی خوبی نداشتیم بهم…

  • این داستان تقدیم به شما مثل هر سه شنبه نشسته بودم رو مبل و چشمام به در بود که کی زنگش به صدا میاد  این سومین هفته انتظار بدون وصال بود دیگه داشتم باور میکردم که رفته و منو با تمام خاطراتم تنها گذاشته ساعت ۱۲ شد مطمئن شدم که نمیاد بلند شدم برق سالن…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من ارمان هست،۲۱ سالمه و میخواستم خاطره های واقعی در مورد زمان هایی که مادرم رو در حال سکس با دیگران دیدم براتون تعریف کنم. اسم مادر من سمیه هست و ۴۱ سال داره و سایز سینه هاش فک کنم ۸۰ و دارای باسن بزرگی هستند طوری که…