این داستان تقدیم به شما سلام من رضا ۲۰ سال سنمه . ۱۰سال بیشتر سن نداشتم .اون موقه ( کونی جان موقع صحیح است ) ها اصلا تو خط سکس و دادن کردن نبودم.تقریبا یه بچه درسخون که کون تپلی داشت و تقریبا خشگل ( کونی جان خوشگل صحیح است ) بودم.همه هم کلاسیام که شاگرد تنبل…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان شبتون بخیر رضا هستم 38 ساله از ارومیه میخوام ماجرای آوردن نفر سومی برای سکس با همسرم رو براتون بگم … ما دنبال تنوع سکسی در زندیگمون بودیم و هستیم حالا هرکس هر جوری دلش میخواد فکر کنه ممنون میشم از نظراتتون استفاده کنم . من و…
این داستان تقدیم به شما ( توضیح ادمین: نویسنده افغانی است ) سلام من قبل از نوشتن خاطره خودم همان طور که معلومه است رابطه سکس خاطرات آبجی و داداششه و محارم هستش اگر دوستان که این گونه فانتزی و سکسس را نمیپسندن خواهشمند است نخونند. پس این خاطره من اسمها عوض شده است ،من…
این داستان تقدیم به شما سلام . امیر هستم 21 ساله و اهل تبریز.خاطره ای که میگم برا یه سال پیشه… *** یه روزی از روزای تابستون بود که داشتم با گوشیم ور میرفتم که دیدم یه پیامک اومد:”سلام بی معرفت خوبی؟چه خبرا چرا نیستی؟” اینم بگم سیمکارت من قبلش دست مامانم بود یه چند…
این داستان تقدیم به شما من سروين ام نزديك 19سالمه دانشجوام و براي خرج دانشگاهم مجبورم كار كنم… *** خيلي جاها واسه كار رفتم ولي چون تخصص خاصي ندارم و درسم هم هنوز تموم نشده كار مناسبي برام نبود و فقط ميتونستم منشي نيمه وقت بشم كه به دانشگاهم هم برسم هرجا ميرفتم يا با…
این داستان تقدیم به شما سلام من علیم و این داستان درباره زن مستاجرمون که اونام مث ما مازندرانین است که اسمش فاطمه و چشماش رنگی و قد نسبتا بلند داره و سینه و کون نسبتا بزرگی داره دو تا پسر داره اشکان و امیر و اسم شوهرشم رضاس… *** یه روزی یادمه شوهرش اومد…
این داستان تقدیم به شما ظهر رسیدم خونه. هوا خیلی گرم بود هرچی زنگ زدم مامان در رو باز نکرد شمارش رو هم گرفتم جواب نداد ساعتو نگاه کردم 2 بود یادم افتاد مامان تا 5 استخره . وااااای تا 5 چیکار می کردم تو گرمااا… کیف و وسایل دانشگاهم همرام بود من 24 سالمه…
این داستان تقدیم به شما 5 سال پیش تو یه نمایشگاهی غرفه دار بودم یه خانمی اومد جلوم وایساد.بعد کلی نگاه کردن به وسایل دیدم زل زده به من جلو ررفتم گفتم بفرمایید امرتون گفتش هیچی بعدش گفت میتونی یه کمک مالی بهم کنی منم به وضعیتش نگاه کردم گفتم منم کارمندم صاحب شرکت نیستم…
این داستان تقدیم به شما ﺳﻼﻡ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻭﻗﺘﺘﻮﻥ ﺑﺨﯿﺮ ﻣﻦ ﺭﺿﺎ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺯ ﺍﺭﻭﻣﯿﻪ ﺗﻮ ﻗﺴﻤﺖ ﻗﺒﻠﯽ ﺷﺒﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﺴﺮﻡ ﭘﺮﯾﻮﺩ ﺑﻮﺩ ﻭ ﻣﻦ ﻣﺠﯿﺪ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﻋﻮﺕ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﻣﺘﺘﻮﻥ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﺩﻭﺗﺎ ﺭﻭﺷﻮﻥ ﺑﻪ ﻫﻢ ﺑﺎﺯ ﺑﺸﻪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺻﻄﻼﺡ ﯾﺦ ﺑﯿﻨﺸﻮﻥ ﺁﺏ ﺑﺸﻪ ﭘﯿﺶ ﻣﺠﯿﺪ ﺍﺯ ﺣﻤﯿﺮﺍ ﻟﺐ…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه ارسلانم ۱۸ سالمه. قدم بلنده و بدنمم به لطف باشگاه رو فرمه… *** یه روز که داشتم از باشگاه میومدم رفتم عقب تاکسی نشستم تا بیام سمت خونه.یه زن افغانی واقعا سکسی (واقعا سکسی یعنی کوس خواهر این جندههای کرهای تو فیلما و سریالا ) با صندل قرمز که…
این داستان تقدیم به شما باسلام من ۲۷ سالمه و مجردم یه خواهر دارم که ۵ سال ازم کوچیکتره واونم مجرده یعنی دم دمای رفتنشه … *** از حدود یسال پیش ارتباطم باخواهرم عوض شد راستش بایه خانوم شوهردار دوست بودم و حسابی باهم سکس داشتیم که یهو ترکم کردو منم حسابی ریختم بهم…
این داستان تقدیم به شما من بیست و شش سال دارمو زنم چهار سال ازم کوچیکتره. قیافم معمولیه اما خانمم نسبتا خوشکله. صورتش کشیدس سینشم هفتادو پنجه قدش 160. اما انصافه کونش عالیه. برجسته توپر رنگ دور کونشم قهوه ایه. اسم خودم محمود و خانمم رها. ما هفته ای سه بار سکس داریم همیشه هم…