این داستان تقدیم به شما سلام به همه جقیا میخوام براتون داستان سکس با دختر داییمو بگم که همین چند وقت پیش اتفاق افتاد اگه بد تعریف کردم ببخشید بار اولمه داستان نویس نیستم من محسن متولد ۷۴ قدم ۱۷۴ لاغرم و قیافه معمولی زهرا دختر داییمه متولد ۷۲ زهرا سه سال بود تو عقد…
این داستان تقدیم به شما داستان از اونجایی شروع شد که فهمیدم مامان بابای دوست دختر قبلیم از هم طلاق گرفتن… *** از اول اگه بخوام بگم وقتی ۱۷ سالم بود یه دوست دختر داشتم که مامانش اهل آذربایجان بود. باهم خیلی جدی نبودیم ذاتا تو اون سن جدیت کجا بود. مامانش منو میدونست و…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه. من آرمینم 22 ساله از قزوین اول از خودم بگم قد و هیکل متوسطی دارم (خودم فک میکنم خیلی کوتام) 174 قدمه و 74 وزنم.. *** ما ی رفیقی داریم این هر هفته امکان نداره 2 یا 3 تا کص نکنه! خیلی دیوثه.. ی روز من برگشتم…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان پدرام هستم متولد ۷۸ ساکن تهران پدر و مادرم شاغلن تک فرزندم تا سال پیش پدر مادرم از این شرکت ای خدماتی کارگر میاوردن برای کارای خونه تا نمیدونم چرا تصمیم گرفتن یکیو دایم بیارن آخه چن بار وسایلشون گم شد اعتمادشون کن شد برا این کار یع…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان دیدم عید شده گفتم خاطره ایی که پارسال شب عید واسم اتفاق افتاد رو بنویسم براتون… *** پارسال شب چهارشنبه سوری بود که ما خونه مادرخانومم بودیم سعیده جون خواهر زنم هم بود تقریبا یه ده دقیقه ایی میشد اومده بودیم جلو در خونشون مشغول ترقه زدن بودیم…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه عزیزان میخوام خاطره ی سکس با عشقم رو براتون تعریف کنم طولانی میشه ولی ارزشش رو داره مو به مو از حرفام واقعیه جز اسم ها من امیر(مستعار) هستم ۲۲سالمه زندایمم مهسا(مستعار)۲۷سالشه و ۵سالی از من بزرگتره… *** موقع ای که بچه بودم ۱۴سالم بود مهسا با…
این داستان تقدیم به شما داستان از اونجا شروع شد که من تو فضای یاهو مسنجر بودم و چون تقریبا از قدیمی های یاهو بودم اونجا واسه خودمون کبکبه و دبدبه ای به هم زده بودیم و بین کاربرای قدیمی شناخته شده بودم…دوستانی که تو فضای یاهو از سال ۲۰۰۰به بعد بودن میدونن من چی…
این داستان تقدیم به شما سلام خوانواده ما ودختر داییم تو یه شهرک کوچیک زندگی میکنیم رفت آمد زیاد داریم من 16سالمه قد بلند پوست سفید و کیرم نسبت به سنم خیلی بزرگتره ،این دختر دایی ما یه مرد سنتی وعقب افتاده که شاید سالی دوبار با دختر دایی من سکس داشت اسم دختر داییم…
این داستان تقدیم به شما سلام مهدی هستم 25 سالمه داستانی رامی خواستم براتون تعریف کنم که باعث تغییر در زندگی من شد… *** من کلاً شخصی حساس و دقیق هستم وبه تازگی هم استخدام رسمی شدم مدرکم فوق لیسانس کامپیوتر ه در تمام این مدت همیشه درسام و کارم مهم ترین مسئله فکری من…
این داستان تقدیم به شما سلام من شیلا ام 22 سالمه از تهران قدم 160 وزنم 50 کیلو چشنم ابرو مشکی ام داستانی که میخوام براتون تعریف کنم شروعش مربوط میشه به 1سال پیش وقتی 21 سالم بود… *** دو تا پسر دایی دارم به اسمای سعید که 25سالشه و علی که 14 سالشه…
این داستان تقدیم به شما من یه خواهر زن دارم یه کسسسسسسس . اوایل خیلی تو فکر سکس باهاش نبودم ولی لامصب اینقدر تو دل برو که پشه نر هم بش رحم نمیکنه . قد 166 وزنشو نمیدونم ولی رون و کون و سینه پر کلا دختر تو پری هست . الانم که خدارو شکر همه…
این داستان تقدیم به شما طبق معمول بعدازظهر ها رفتم خونه نزدیک ساعت پنج بود که کلید رو انداختم روی در و رفتم تو … دیدم خونه ساکت ساکته باخودم فکر کردم هیچکی خونه نیست و میتونم یه قلیون میوه ای حسابی بزنم تو رگ ……. البته شیطونی دیگه هم کنارش انجام میدادم آدم وقتی…