این داستان تقدیم به شما مثل هرسال توی جشن تولد یکی از دوستای خونوادگیمون توی باغشون بودیم، همه در حال رقصیدن بودن، قبل اینکه رقص تموم شه و کیک رو بیارن، تصمیم گرفتم برم دستشویی، باغ بزرگی بود، و جایی که تولد برگزار میشد یه آلاچیق خیلی بزرگ با فاصله زیادی از ویلا بود، از…
این داستان تقدیم به شما سلام.من نینام و ۱۹ سالمه.قدم ۱۷۵ و وزنم ۸۰ کیلوعه و توپرم.بدنم سفید و سینه هام حدود ۷۰ هستن.. *** خاطره ای که میخوام تعریف کنم اولین تجربه ی منه..میلاد قدش ۱۹۰ و سبزس و برعکس من لاغره ولی چشای عسلیی داره و یکی از دلایلی من نمیتونم ازش…
این داستان تقدیم به شما سلام حامد هستم از مشهد 30 ساله زنم آرزو25 ساله… *** راستش من خیلی زنمو دوست دارم زن خوب وقشنگی سفید پوسته موهاش فر هست باسن برجسته واقعا زیبایی داره بیشتریا تو کف کون خوش فرمشن سینهاش 75یه کوس کوچیک صورتی پفکی ناز داره اینقد سوپر دیدم شبیه کوسش کم…
این داستان تقدیم به شما من ممد هستم و خیلی حشری و داغ و ۲۷سالمه و خواهرم ۱۹سالشه و خیلی خوشگل و سکسیه و من که دیونه اش هستم و خیلی هم با هم خوب هستیم و من چند سالی هست که تو کارشم و خودشم اینو میدونه و بعضی موقعها هم حال میده…
این داستان تقدیم به شما سلام .نوید هستم دوستان . خاطره اولین سکسم با حمید رو براتون نوشته بودم قبلا . حمید ی پسر حدودا بیست ساله بود که خیلی هات و سکسی بود . روزی که مخم رو زد واسه اینکه بکنمش اصلا فکرشم نمیکردم که انقدر وابستش بشم . راستش با توجه به…
این داستان تقدیم به شما سلام من 28 سالمه خیلی هم خوشگلم وخیلی ها دنبال رابطه با من ولی دلم نمیخواد به شوهرم خیانت کنم ازطرفی دلم میخواد توی بغل کسی غیرازشوهرم لذت ببرم واسه همین دنبال رابطه ضربدریم اگه میتونین اونو راضی کنین من حاضرم دلم میخواد ازکون هم بدم ولی شوهرم نمیکنه البته…
این داستان تقدیم به شما اكرم از فامیلهای ماست البته نسبت دوری داریم اما رفت و آمدمون زیاده و با هم صمیمی هستیم البته در خصوص مسائل سكسی زیاد با هم شوخی نمیكردیم اكرم حدود 10 سال از من بزرگتره یعنی یه زنه 35 / 36 ساله خیلی خشگل و با حاله اندام تحریك كننده…
این داستان تقدیم به شما من نیما هستم خیلی حشریم و عاشق کون دادنم و تا ب حال ب دلخواه خودم ب کسی نداده بودم چون خجالت میکشم من 18 سالمه و هر وقت ک هوس کیر میکنم میرم یکم روغن زیتون و بادمجون با خودم میبرم البته ناگفته نمونه ک بادمجونا رو ب ترتیب…
این داستان تقدیم به شما سلام یه مشکلی دارم که چند وقتیه ذهنموگرفته پیش کسی نمیتونم بگم چون میترسم.از طرفی ام به راهنمایی نیاز دارم.خیلی گیج و سردرگمم نمیدونم چیکار کنم.اگه ممکنه تو پیجتون بزارید تا از راهنمایی دوستان استفاده کنم.یاخودتون راهنماییم کنید… زنی هستم ۴۸ ساله شوهر و یک پسر۲۵ساله ودختر۲۰ساله دارم.همسرم از…
این داستان تقدیم به شما با سلام خدمت همه من اولين باره كه داستان مينويسم پس اگه كم و زياد و غلط غلوط داشت ببخشيد… *** من ندا هستم بيست سالمه و از تهران هيكل خوبي دارم سينه سر بالا و قدمم ١٧٠ از موقعي كه سه سال پيش پدر مادرم جدا شدن وبابام دوباره…
این داستان تقدیم به شما سلام اسمم سحره 32 سالمه 10 ساله ازدواج کردم شوهرم 12 سال از خودم بزرگتره اولش اصن برام مهم نبود اختلاف سن ولی به مرورزمان متوجه شدم اشتباه کردم من هرروز جوون ترو خوشگل میشد شوهرم کم کم میرفت سمت میانسالی و بی حوصلگی نه حال تفریح داره نه حال…
این داستان تقدیم به شما من رامتینم ۱۹ سالمه،سفیدمو یکم تپل بی مقدمه میرم سر اصل مطلب . . . پارسال بود ک تو گروه های سکسی عضو شدم اونجا با یکی اشنا شدم به اسم حامد یکم باهم حرف زدیمو اشنا شدیم،حامد ۲۵ سالشه،یه پسر با اندام معمولیو قد متوسط باهم قرار گذاشتیم که…