برچسب: صد داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما -سلام خوبی؟ ساعت ١١ صبح روز جمعه بود چشمام به صفحه گوشی میخ شد. آنالیز كردنم توی حالت خواب و بیداری چند ثانیه طول كشید،شماره شو پاك كرده بودم ولی مگه میشه شماره ایی كه حفظی از خاطرت پاك شه. بعدا بهش فكر میكنم گوشی پرت كردم. كتری برقی رو…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من صالح 23 ساله از زاهدان میخوام داستان سیکسیمون! براتون بگم (ادمین: باشه تعریف کن ببینیم ) من یه دوست داشتم به اسم حامد خیلی خوشگل بود کون خوبی هم داشت 21سالش بود ما از زمان پنجم ابتدای با هم دوست بودیم یه شب خانوادم رفتن روستامون من نرفتم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اسم زنونه ام شرمین است من از ١٢ سالگی علاقه خیلی خیلی عجیبی به پوشیدن لباس زنونه داشتم حس میکردم خیلی قدرت پیدا میکنم! مخصوصا وقتی سوتین میبستم!! من قدم ١٨٢ وزنم ١١٠ و تقریبا سینه به سایز ٨٠ دارم بگذارید خاطره اولین بار که با لباس کامل…

  • این داستان تقدیم به شما دوستان سلام من سیاوش هستم بی مقدمه میرم سر داستان…   من 39 سالمه مدت،زیادی هست که تنها زندگی میکنم ما تو تلگرام یه گروه داشتیم که توش پر بود از زن ها مرد های 30 به بالا گروه شاید حدودا 60 نفر تو گروه بودن همه در مورد هر…

  • این داستان تقدیم به شما پشت میز روبروم نشسته بود و با ارامش داشت لقمه توی دهنشو مزه میکرد،‌خیره نگاهش میکردم… با اکراه… -‌تارا چرا غذاتو نمیخوری؟ ‌‌بلند شدم و رفتم به سمتش.قاشقو از دستش کشیدم و گذا‌شتم تو بشقابش و اون مبهوت نگاهم میکرد +‌نازی جونم بیا کارت دارم بعد شامتو میخوری دستشو اروم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام وقت بخیر داستانی که میخوام تعریف کنم مال یه سال و نیم پیشه اسم زن من نیکا است و اسم خواهر زنم سارا سارا از زنم ۴ سال کوچکتره بعد از ازدواج سارا ی روز خونه پدر زنم جمع بودیم که من برای خرید رفتم بیرون بعد از برگشتن سراغ…

  • این داستان تقدیم به شما منو زنم رفتیم که زنم آمپولشو بزنه مطب  خلوت بود زن منم رو تخت خوابید از اونجا که خیلی حشریه شلوارشو تا زانو کشید پایین یارو هم تا اومد کون زنمو دید جم کرد زن منم از بس از کون داده سوراخش همیشه بازه بعد زنم خودش چاک کون گشادشو…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من امیر هستم این داستان برمیگردد به سه سال قبل موقعی که 17 سالم بیشتر نبود قدم متوسط چشمام مشکی پوستم سبزه و 55 کیلو وزنم بخاطره ورزش (از 8 سالگی رزمی کار کردم ) اندام خوبی دارم. داستانم با فطمه دختر عمم ک دوسال از من کوچکتره. ی…

  • این داستان تقدیم به شما از صبح زده بودم بیرون زیدم گیر داده بود برم پیشش اصلا حال نداشتم خداییش ولی میدونستم نرم میخواد قهر کنه ولی چاره ای نبود حتی پول زیادیم نداشتم مجبور بودم برم تا خونشون و ی گلی براش بخرم پولم در همین حد بود گفتم ولش کن میرم ولی عوضش…

  • این داستان تقدیم به شما 2 فروردین ساعت 4 صبح یه مریض روانی زنگ زد خونه، تا گوشی رو برداشتم شروع کرد قربون صدقه کس و کونم رفتن!!! از ترس اینکه شوهرم تو اون سکوت صداشو بشنوه سریع قطع کردم اما غافل از اینکه شنیده بود ولی چیزی نگفته بود، فرداش که از سرکار اومد…

  • این داستان تقدیم به شما من اسمم سياوشه(مستعار) ٢٢ سالمه تهرانم و گى هستم پوزم معمولا سافت تاپه اما تو بعضى شرايط بات هم ميشم و عاشق گى با مرداى سن بالام خاطره اولين سكس من با اين مورد برميگرده به دو سال پيش اول از خودم بگم كه قدم ١٧٨ و وزنم ٦٠ لاغرم…

  • این داستان تقدیم به شما محمود از دوستای قدیمی منه که به نظر من یکی از پولدارترین آدمای ایرانه و آدم خیلی هوسبازی هم هست. از کارهاش بگذریم ولی باید در رابطه با خونهء ویلاییش توضیحی بدم تا مطلب دستگیرتون بشه. تو این ویلا که تو یکی از دورافتاده ترین محله های شمال ساخته شده…