این داستان تقدیم به شما -علیرضا جان پسرم پاشو کلاست دیر نشه مامان… واقعا اسم مادر برازنده اش بود.با اینکه مادر من نبود اما حق مادری رو واسه من تموم کرده بود…زهره از پنج سالگی تا الان که 22 سالمه جای مادرم رو واسم پر کرده… -داداش! داداشی پاشو منم باید سر راه برسونیا! بلند…
این داستان تقدیم به شما عصر یه روز گرم تابستانی با یکی از بچه های شهوانی بنام فرید چت میکردم میگفت که تا حالا گی نداشته و دوست داره برای یکبار امتحان کنه و یه پسرو بکنه، اون روز شهوتم خیلی بالا زده بود و کونم برای یه کیر بیتابی میکردم برا همین در مقابل…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. من اميرم،19 سالمه و دانشجو و ساکن تهرانم.اين داستاني که ميخوام براتون تعريف کنم برمي گرده به مرداد ماه همين امسال .از خودم بگم:قدم 180 وزنم هم 67 وبه گفته ي همدانشگاهي ها يکي از خوشگل ترين پسراي دانشگاهم! *** من يه دختر عمو دارم به اسم زهرا.واااي…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان عزيز . من رضا هستم بيست سالمه . يه دوست دختر دارم به اسم مهتاب خيلي خوشگله و همديگرو دوست داريم و ميخوايم ازدواج كنيم … *** داستان برميگرده پارسال كه خيلي باهم دعوامون ميشد . من خيلي پسر شهوتي بودم و نسبت به دوستام واقعا بيش از…
این داستان تقدیم به شما اونشب قرار بود مهدی و خانواده ش واسه خواستگاری شکوفه بیان … اونا همدیگه رو تو عروسی دوستای مشترکشون دیده بودن وهمونجاهم برای اولین بار جرقه ی این عشق زده شد کششی که این دختر،و پسر عاشق نسبت بهم پیدا کرده بود یه احساس زودگذر نبود که بمحض بروز،مشکلات و…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. قضیه برمیگرده به شش ماه پیش راستی از خودم بگم 35 سالمه هیکل خوبی دارم و کیرم 18 سانته و کلفته زن عموی خانمم که چند سالیه شوهرش فوت کرده و طبقه بالای خونه پسرش زندگی میکنه و یه زن خوش هیکل و با یه چهره جذاب هست…
این داستان تقدیم به شما سلام . من یک افغانی ام مدت ده سال میشود با سایت های مختلف ایرانی اشنا شده هم هر چند گاهی بخاطر سر گذشتم که شده وارد این دنیا ی مجازی میگردم. میرم مستقیم به اصل داستان . بنده فعلن در حدود سی و هشت سال سن دارم یک فرد…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه. من علی هستم ۲۰ سالمه . داستانی که میگم مال دو سال پیشه.یه دوست دارم هم سنمه و اسمش هم کریمه.من ادمیم که دوست دارم اول کون بدم بعد بکنم تا بشه لذت بعد از درد… داستان از اونجایی شروع شد که ما دوتا تازه با…
این داستان تقدیم به شما محکم با دستش کوبید رو فرمون .میدونستم عصبیه ولی باید واسش توضیح میدادم تا خواستم دهنمو باز کنم دستشو به علامت سکوت آورد بالا و گفت ی کلمه نهال ی کلمه حرف بزنی خونت پای خودته ….صداش بم بود معلوم بود از عصبا نیت داره منفجر میشه ولی خودشو کنترل…
این داستان تقدیم به شما سلام. من متاهل هستم و اسم زنم آیدا هست.آیدا یه دوست داره به اسم سمیرا.ما توی یه اپارتمان 3 طبقه زندگی میکنیم.ما طبقه 3 میشینیم. واحد زیر ما فاطمه خانم و شوهرش و دخترش زندگی میکنن که آیدا با فاطمه خانم و دخترش اصلا رابطه خوبی نداره و ازشون خوشش…
این داستان تقدیم به شما سلام .میخواستم خاطره اولین کون دادنمو تعریف کنم… *** اسم من علی و ۲۱سالمه این خاطره واسه ۲سال پیشه. ترم سوم دانشگاه شروع شده بود و من هنوز شهریه ترم قبل دانشگاهو نداده بودم با پدرم هم مشکل داشتم نمیتونستم ازش پول بگیرم و شایدم اصلا نمیداد خب به هرحال…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان عزیز. من علیرضام بیست ودوسالمه.بچه اراکم.راستش قیافم بدک نیست.قدم 183 و وزنم حدودا 80…. *** داستان از اونجا شروع شد ک من با یه زن شوهردار رفیق شدم .اسمش زهرا بود.سنش ٣١ .یه بچه هشت ساله هم داشت.شوهرشم تو یه شرکتی کار میکرد صبح میرفت غروب میومد.سینه بزرگی…