این داستان تقدیم به شما من ی پسره ساده ولی خوب خیلی حشری و سکسی و یکم شیطون، مائده دوست دخترم خیلی حشری و فوق العاده سکسی (البته بعدش فهمیدم چون قبلش با خیلی ها سکس داشته حشری بوده و ب من نیاز داشت)مهسا دوستش ی دختر خوب و خوشگل ک تو قرارهامون دیده بودمش…
این داستان تقدیم به شما اگه یادتون باشه قبلا گفتم که زنم سارا با همکارم سینا که من رفته بودم دوره با هم دوست شده بودن .البته اسماشون استعاره .بگذریم نه همکارم تهران بود ماهم قرار بود که برا خرید عید بریم تهران .اینام برا خودشون هماهنگ کرده بودن که یه جورایی ما بریم خونشون…
این داستان تقدیم به شما سلام من اشکان هستم ۳۳ سالمه و مهندس عمرانم .یه دونه خواهر دارم و چندتا داداش.میخام داستان کردن ابجی کوچیکمو براتون بگم . فکر کنم دوران راهنمایی بودم و تازه با مفهوم کیر و کص اشنا شده بودم و پیگیر فیلم سوپر اینا بودم با دوستام.یه روز خواهرم از حموم…
این داستان تقدیم به شما سلام واقعیتش نمیدونم چجوری شروع کنم و اصلا نه نویسنده ی قابلی هستم نه نگارش خوبی دارم. خودم و معرفی میکنم اسمم ایلیا هست، سن الان 19 و قد 165 وزن 68. خصوصیات بنده، موهام مشکی، چشمام درست عسلی، پوست سفید و بدنم نمیدونم خوشبختانه متاسفانه! لاغر ولی باسنم واقعا…
این داستان تقدیم به شما سلام مجتبی هستم 24ساله از مشهد میخوام داستان خودم و خالمو براتون بگم… خیلی وقت بود تو کف خالم بودم خالم 34سالشه و اندام خوبی هم داره البته نظر منه خلاصه چند وقتی تو فکرش بودم که یکبار رفتم خونش برای سر زدن و دید زدن قایمکی کس و کونش…
این داستان تقدیم به شما سلام عیدتون مبارک از خودم بگم که 26 سالمه و 5 ساله جدا شدم و سکس هم با دوست پسرای فابم داشتم این موضوعی که میخوام بگم برای اواخر اسفنده که من بیرون بودم و یه ماشینی افتاده بود دنبالم خلاصه با اصرارش زدم کنار و بعد از یکم زبون…
این داستان تقدیم به شما سلام به همگی بدون مقدمه برم سر اصل مطلب منو عسل تقریبا یکسالی هست که باهم دوستیم و هنوزم هستیم تو این یکسال کلی باهم سکس داشتیم تا اینکه دنبال سکس و تفریح جدید بودیم ولی جفتمون رعایت میکردیم و به روی هم نمیاوردیم ولی یه شب که داشتیم باهم…
این داستان تقدیم به شما سلام، سالها قبل از همسرم جدا شدم و برای بار دوم ازدواج کردم. زنم دومم، لیلا بسیار خوشگل و قد بلند و سبزه بود و محجبه و بسیار خانوم و موقر. بعد از مدتی مثل همه زوجها ، سکس ما عادی شده بود و از اولین سکس هم این مشکل…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من ایلیا هست ۲۰ سالمه قدم ۱۸۰ در همدان زندگی میکنم داستانی میخوام براتون تعریف کنم مربوط به ۱۲ روز پیشه روزه دوم عید سال ۹۸ رفته بودیم دید و بازدید خونه ی خاله ام اینا مامانم و بابام،خاله و شوهر خالم خواستن برن دید و بازدید خونه…
این داستان تقدیم به شما سلام من زهرا هستم سی دو سالمه اسم شوهرم بهرامه، یک دختر خوشگل دارم چهارسالشه، ما تو رودهن زندگی میکنیم و شوهرم کارگر کارخونه قطعات ماشینه… ی روز شوهرم گفت دوست صاحب کارخونشون تو نزدیکی ما باغ خریده دنبال یک سرایدار مطمئن میگرده پول خوبی هم میده، من گفتم اگه…
این داستان تقدیم به شما باسلام خدمت همه. من رامین هستم ۲۹ وخانومم ندا ۲۶. هردومون شاغل هستیم ولی شغلامونو نمیگم.واسه نیمه اول عید ۹۸ هردومون مرخصی داشتیم و تصمیم گرفتیم بریم مسافرت با کمی تحقیق بهترین گزینه بوشهر بود .بوشهرو انتخاب کردیم و دقیق ۱ فرودین عازم بوشهر شدیم.از خانومم بگم که یه خانوم…
این داستان تقدیم به شما سلام. ۲۱سالمه اسمم رضا.من دوسالی میشه که وارد رابطه باهم جنس شدم البته اول پوزم دوطرفه بودولی وقتی چندتاسکس باپسرای زیر۲۴سال وخوشگل داشتم وزیر کیرشون ابم میومد دیگه دوست داشتم فقط به همین رنج سنی کون بدم. اینم بگم بااینکه ۲۱سالمه ولی کونم واقعادخترونه وگایدنی هستش منظورم نرم ولرزونه .خوب…