برچسب: صد داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام.من سپهر هستم و داستانی که میگم مال همین چند روز پیش هستش.   من چند ساله #موسیقی #تدریس میکنم و معمولا هم خونه افراد زیادی میرم هفته پیش یک خانومی تماس گرفت باهام بابت اموزش #گیتار و منم با راهنمایی هایی که کردم قرار شد فرداش برم خونشون و…

  • این داستان تقدیم به شما تقدیم به ملکه دنیای اصیل زاده ها و مشنگ زاده ها؛ جی کی رولینگ . . . اول صبح سرد زمستونی توی اتاقم نشسته بودم و داشتم شهوتناک رو چک میکردم و زیر داستانها مشغول نصیحت بودم که آقا ول کنید این کونی بازی ها و…. ولی قلباً میدونستم جماعت…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من الان بیست و دو سالمه و این ماجرا ماجرای دو بار کون دادن من به پسر خاله ام است که اولین بار برمی گرده به سیزده سالگیم و اون موقع پسر خالم بیست و شش سالش بود و در روستا زندگی می کردند. تابستان بود من و…

  • این داستان تقدیم به شما میلاد هستم ۱۷ سالمه با بدنی #لاغر ولی کونم ی کم بزرگ و برجسته س طوری که خودمم حشری میکنه.. من فوتبال بازی میکنم ماجرای من مربوط میشه به پارسال که با مربیم یه شرط بستیم سره #استقلال #پرسپولیس. از مربیم بگم که ی مرد درشت و سرشونه دار #خوشتیب…

  • این داستان تقدیم به شما داریوش هستم ٣٤ساله #متاهل و خانمم مرجان ٢٥ساله كه سه ساله ازدواج كردیم ما باهم عین دوتا دوستیم و ازدواجمونم بر اساس دوستی شروع شد.یه رفیق دارم كه اسمش محسنه و خانمش #ریحانه كه از دوران دبیرستان باهم بودیم،رفیق فاب به تمام معنا.محسن یك سال زودتر از من نامزد كرد.ریحانه…

  • این داستان تقدیم به شما بعداز حدود دوسال از #فانتزی و حرف سکس سه نفره تصمیم گرفتیم که اونو انجام بدیم. حالا باحرفهای من، همسرمم تحریک شده بود و دیگه پا به پای من پیش میومد وچه بسا جلوتر ازمن. رسیده بودیم به جایی که این نفرسوم کی باشه. توی سکسمون اشخاص زیادی رو ازشون…

  • این داستان تقدیم به شما سلام بنده اسمم محمد هست این قضیه مربوط به 6 ماه پیشه 18سالمه ادم خوشتیپی هستم یه دختر همسایه داریم اسمش مهسا هست یه دختر #خوشهیکل زیبا  همیشه این دختر رو تو کوچه می دیدم یه روز خجالت رو کنار گذاشتم و موقعی که این دختر در خونشون بود رفتم…

  • این داستان تقدیم به شما حدود 30 سالم بود و حدود 60 کیلو وزن داشتم . ظاهرم ولی #کمتر نشون میداد . برای انجام یه کاری رفته بودم به یه شهر دیگه و چند روزی یه اتاق تو #هتل گرفته بودم . #شهر تقریباً کوچیک بود و خسته کننده . عصری اومده بودم تو حیاط…

  • این داستان تقدیم به شما تو دوران #دبیرستان ظهر که رفتم خونمون چون میدونستم مامانم خونه مامان بزرگم گفتم برم یه فیلم سوپر ببینم خونه ما ۳ طبقه هست خودمون اول می شینیم دوم خواهرم هست که تازه با شوهرش احمد نامزد کرده خلاصه نشسته بودم که شنیدم یه صدایی از بالا میاد یواش یواش…

  • این داستان تقدیم به شما من اسمم مریم و الان ۲۳ سال دارم و ساکن یکی از شهرهای کشور #ترکیه هستم.این اتفاق بر میگرده به زمانی که من ۱۹ سالم بود و من تهران تو منطقه #تیردوقلو زندگی میکردم.همه چیز طبق روال پیش میرفت من مثل هرروز ساعت هفت از خواب بیدار میشدم و به…

  • این داستان تقدیم به شما سلام میخوام داستان #سکسی که با #مسعود داشتم رو براتون تعریف کنم من #مریم هستم ۳۶ سال سن و شوهر و یک فرزند ما تو ساختمونی که بودیم همسایه ای داشتیم به نام مسعود و #افسانه که بچه نداشتن و باهم رفت و امد داشتیم مسعود خیلی به من توجه…

  • این داستان تقدیم به شما این داستان برای چهار سال پیش ،یعنی اون موقعی که من 15 ساله بودم خب اول از خودم بگم: قدمم نسبت به سنم خوب بود و 65 کیلو بودم رنگ پوستمم سفید بود وکون برجسته ای داشتم اسمم آرمین هستش . داستان از اون جایی شرو ع شد که من…