برچسب: صد داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان اسم من فاطمه هست که همه دوستام و خانواده منو فاطی صدا میکنند من یه دختر ۲۱ساله حشری ام سایز سینه هام ۷۵ هستش سفید پوستم و باسن خوشم فرم با رون هایی پر و گوشتی دارم و یه خانواده چهار نفره هستیم که پدر و مادر شغل…

  • این داستان تقدیم به شما سلام پیمان هستم 19 ساله از یکی از روستاهای دشت مغان داستانهای شهوتناک صد داستان سکسی را با راهنمایی دوست همکلاسیم حدود 20 روزی هست میخوانم دختر عمه ام که تنها فرزند عمه ام هست چند ماهی است خانه ما زندگی می کنه از زمانی که تقاضای طلاق داده بعد…

  • این داستان تقدیم به شما سلام یک خواهردارم به اسم سعیده ، خیلی قشنگه باموهای خرمایی و قد ۱۶۸سانتی متر و باربی وبسیارسفید / موضوع مربوط میشه به زمانیکه خواهرم دانشجو بود، خوب طبیعتا آزادی بیشتری داشت / من ازبچگی با پسرهمسایه مان وحید دوست بودم پسرلاغراندام وقدبلندی بود وتقریبا سبزه ، خواهرم ۳سال ازما…

  • این داستان تقدیم به شما 28 ساله بودم با زیباترین دختر دانشگاه ازدواج کردم فامیلی داریم دو برادرن در المان زندگی می کنن ایمیل فرستاد تبریک گفت عکس خودشو زنشو نیمه سکس برام فرستاد فکر کردم دوس دخترشه گفتم عجب دافیه گفت زنمه ولی دوس دارم ایران اومدم بدم بکنی تا بدونه کیر ایرانی یعنی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام بچه های باحال شهوتناک 15 ساله بودم با دیدن فیلم سکسی نیمه حالیم شد که زنها هم از سکس لذت می برند تازه برادرم ازدواج کرده بود زنداداشی دارم آس همه فامیل از زیبایی ادب تیپ و فهم و شعورخیلی دوسش دارم دیپلم داشت ازدواج کرد من خیلی از…

  • این داستان تقدیم به شما مهران 35 ساله از تاکستان قزوینم ساکن قزوین تقریبا همزمان با من برادر بزرگ خانمم با دختری زیبا از تهران ازدواج کرد من تو عروسی بخاطر ماموریتی که داشتم موفق نشدم شرکت کنم بعد از دو ماه پاگشا اومدن خونه ام که حالا به قزوین اومده بودم موفق به دیدنش…

  • این داستان تقدیم به شما 28 ساله بودم با زیباترین دختر دانشگاه ازدواج کردم فامیلی داریم دو برادرن در المان زندگی می کنن ایمیل فرستاد تبریک گفت عکس خودشو زنشو نیمه سکس برام فرستاد فکر کردم دوس دخترشه گفتم عجب دافیه گفت زنمه ولی دوس دارم ایران اومدم بدم بکنی تا بدونه کیر ایرانی یعنی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من سارا ۳۴ سالمه قد ۱۶۷ و وزن ۶۰ کیلو سینه هام ۸۵ و کمر باریک و باسن گردو بزرگی دارم و شغلم پزشکی ، یه بار یه مریض داشتم که برای انجام عمل زیبایی پیش من مراجعه کرد وقتی وارد اتاق ویزیت شد برق و تو چشماش دیدم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام بابک هستم 24 ساله لیسانس خواهرام تهران و کرج هستند برادر بزرگم سیاوش اشتهارد و اون یکی سیامک در ده خونه پدری میشینه ده ما تازگی ها مرکز بخش شده از خودم بنویسم پسری هستم خیلی زیبا بلوند قدم 190 بدون برآمدگی شکم کمر باریک باسنم هر که از…

  • این داستان تقدیم به شما سلام امیر هستم۱۹ ساله از اردبیل میخوام داستان سکسم با خواهرم رو براتون تعریف کنم خودم هیکل و قیافه معمولی دارم تو یه خانواده ۵ نفره زندگی میکنم برادر بزرگم که ازدواج کرده و به خاطر شرایط کارش تهران زندگی میکنه و یه خواهر دارم که ۲ سال از خودم…

  • این داستان تقدیم به شما تابستان سالی که گذشت خواهرم ماهرخ بچه اش دنیا اومد چند روزی مامانم خونه خواهرم بود منم قزوین دانشگاه آزاد ترم جبرانی گرفته بودم نشد برم به خواهر و نوزادش سری بزنم ترم تابستانیم تموم شد حدود 15 روز از زایمان خواهرم گذشته بود رفتم دیدنش پسر کوچولوشو دیدم ماهرخ…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من نیلوفرم ۲۸ ساله داستانی که می خوام بنویسم مال چند ساله پیشه ولی چون بهترین سکس زندگیمه هیچ وقت یادم نمیره، اون موقع ساکن تبریز بودم و برای انجام کاری قرار شد برم تهران که پسر عمه ام با دوستش نیما اومدن فرودگاه دنبالم، تا حالا نیمارو ندیده…