این داستان تقدیم به شما سلام اسمش گلنار بود و توی روستا زندگی میکردن ، شوهرش احمد به خاطر مسائل مالی افتاد زندان . منم چون احمد دوستم بود .برای کارای کشاورزیش رفتم روستاشون تا کمک کنم. اسم خودم علی و ۳۰سالمه . تقریبا ۱۹۰قدمه و هیکل متوسطی دارم خونه احمد توی باغشون بود و…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من خودم از اون دسته از زنایی هستم که داستان سکسی بینهایت تحریکممیکنه دلم نیومد براتون نگم یکمپیش زمینه پیش زمینه براتون بگم این داستان سکس کاملا واقعی بوده بند به بند این عین می باشد عین حقیقت من از سال ۹۴ شست و شوی مغزی همسرم را…
این داستان تقدیم به شما سلام خدمت شهوتی ها بخصوص کیرکلفتها امروز ۱۴۰۱٫۳٫۲۲ هستش ساعت ۱۱شب دارم مینویسم… امروز صبح که پاشدم حالم خوب بود و یکمی هم شهوتی یه پنج روزی بود سکس نداشتم و دلم یه دل سیر سکس میخواست. کم کم آماده شدم که برم بیرون و طبق معمول یه تیپ سکسی…
این داستان تقدیم به شما از بچگی با من بود. یک چیز جدانشدنی که دلبستگی بهش داشتم. چادرم رو میگم… هر چی که قد میکشیدم و بزرگتر میشدم این چادر هم برای من مهم و مهمتر میشد. نه برای تظاهر یا راضی نگه داشتن خانوادم، بلکه یه قانون بود برای خودم. شخصیت من با چادر…
این داستان تقدیم به شما یه دختر ساده شهرستانی بودم. قیافه ام بد نبود . قدبلند بودم و اسمم شادی. تا بیست و دو سالگی دوست پسر جدی نداشتم و سکس رو تجربه نکرده بودم. تا اینکه یه مرد 30 ساله رو دیدم که خیلی کم دانشگاه میومد. باهاش آشنا شدم.خوش تیپ وخوش صحبت و…
این داستان تقدیم به شما این ماجرا مربوط به زمانی بود که من ۱۶ سالم بود ، ترکیب رختخواب ها طوری بود که من و خواهر کوچکترم که حدودا 14 سالش بود نزدیک بهم میخوابیدیم تا اون زمان هیچ صحنه تحریک کننده ای ندیده بودم نه فیلمی و تصویری تا اینکه اونشبعصرش من با یکی…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان ،پارسا هستم الان 25 سالمه خاطرهای که میخوام تعریف کنم مربوط به 19 سالگیم میشه که پشت کنکوری بودم و خونواده تصمیم گرفته بودن خونه رو عوض کنن منتها انداخته بودن برا بعد آزموزنم خلاصه ما آزمونو دادیم و خداروشکر به هدفمونم رسیدیم و بعدش اسباب…
این داستان تقدیم به شما ماه دوم سربازیم بود و مرخصی پایان دوره آموزشی دوازده روز رفتم خونه، با ورودم به خونه بعد از دو ماه مامان رو در آغوش کشیدم و بعد از دو دقیقه همو رها کردیم و رفتیم سراغ گفتن خاطراتم، منم مثل تمام همسنینم کیری داشتم که خواهان همه سوراخ های…
این داستان تقدیم به شما این جریان مال پارسال تابستون هستش که من با خانمم کتی دوتایی رفته بودیم مالزی برای گشتن و عشقو حال. از قبل اینکه بریم صحبتشو کرده بودیم و قرار گذاشته بودیم که اگه موردی پیش اومد برای سکس اوکی باشیم منم گفتم باشه چون خود کتی خیلی دوست داشت با…
این داستان تقدیم به شما سلام من حمید هستم 33 سالمه . این ماجرا که میخام براتون بنویسم کاملا واقعی هست . خب اول از خودم بگم مرجردم قدم 183 هست بدن تو پری دارم وزنم 102 کیلو و سایز التم 21 سانته یکمی به سبزه میزنه رنگ پوستم نه خیلی سبزه تیره . خب…
این داستان تقدیم به شما سالهاست که بچه دار نمیشم از لحاظ قیافه و هیکل خیلی خوبم پوست سفید با قد و هیکل خوبی دارم عاشق شوهرم هستم ۵ ساله ازدواج کردیم و شوهرم عاشق بچه است ولی هر دوا درمانی که بگین رو کردیم ولی نمیشه که نمیشه شوهرم وضع مالی خوبی داره بازاری…
این داستان تقدیم به شما با ترفندی سوار ماشینم شده بود و با راست و دروغ موفق شده بود هم شمارمو بگیره هم پول بگیره ازم منم چون ادم داغی ام زود وا می دادم. اسمش فاطمه بود ۱۶ سالش بود ولی تا خودش نگفت سنشو باورم نمی شد کمتر از ۱۸ سال داشته باشه.…