برچسب: صد داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام. حدودا ۲۰ سال قبل بود همه چیز رو به روال بود زندگی خوبی داشتم داخل یکی از شهر های شمال زندگی میکردم حدودا فکر کنم اول دبیرستان بودم یه پسری همکلاسیم بود اول بگم خودمم بدن سفید و خوشفرمی داشتم بدنم هیچ موهی نداشت صاف صاف بود قدمم ۱۸۰…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خدمت همگی من حسین هستم سن من 35 سال دارم من 6 ساله ازدواج کردم این خاطره بر میگرده به سه سال قبل…   یک صبح تابستان که مادرزنم اومده بود خونه ما خانوم من که اسمش رویاس یک روز در میون صبح ها می‌رفت باشگاه از ساعت 9…

  • این داستان تقدیم به شما زیاد جاهل نبودم ولی خیلی هم سر به راه نبودم. بالاخره مادرم راضیم کرد که ازدواج کنم و دختر خالم ریحانه رو که از بچگیم دوستش داشتم برایم خواستگاری کرد ،خالم استقبال کرد ولی اکبر اقا کونکش (شوهر خالم)تیریپ مخالفت گرفت ولی به هر حال مادرم و خالم، این وصلت…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همه دوستان خواننده این داستان . اسم من علیرضا هست و ۳۲ ساله هستم . توی یه شهر کمی بزرگ زندگی میکنم که اسمشو نمیگم مبادا دردسر بشه . تحصیلات آنچنانی نداشتم و بعد از خدمت سربازی پیش یه نفر مشغول بکار شدم و خوب صاحب کارم پول…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان میخواستم خاطره لذت بخشی که واسه من همسرم اتفاق افتاد واستون تعریف کنم.از خومون بگم امیر هستم ۳۵ساله با قد ۱۸۰ وزن ۹۰ ارشد حسابداری و همسرم رویا ۳۲ساله پوست سفید پزشک عمومی با قد ۱۷۰ وزن ۶۸ باسن طاقچه ای و سینه های درشت سیخ ۸۰ وهردومون…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان.من امیرم ۳۹ساله. ازبچگی توپارک خفتم کردن ۳نفر به زور تودستشویی کردنم. ولی نفر دومشون که داشت منومیکرد فوق العاده بود خداوکیل. کیرش کلفت وبزرگ بود. ولی اصلن درد نمیگرفت وقتی میکردش توکونم. از لای پام نگاه کیرش میکردم .کیره خودم که خیلی کوچیک بود اونموقع راست کرده بود…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من آرش ۲۵ ساله هستم قدم ۱۸۰ ، وزن ۹۰ کیرم هم حدود ۱۸ سانت و کلفت. و اما اصل داستان ، من یه دوست قدیمی به اسم کامران دارم ، هم سن خودم هست، قد ۱۸۰ وزن ۸۰ ، کیرش ۲۰ سانت و کلفت، خیلی با هم صمیمی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. سعید هستم سن ۳۷ سال از تهران این اتفاقی که برای من افتاد یه جورایی مقصرش من نبودم قدرت شهوت باعث این ماجرا شد… من۷ ساله ازدواج کردم و به خاطر شرایط اقتصادی هنوز بچه ندارم.خانواده همسرم دوتا دختر دارن که من دوماد کوچکترم.خواهر زنمم یه سالی میشه طلاق…

  • این داستان تقدیم به شما سلام امیر هستم. داستانی که میخوام بگم برای خیلی وقت پیشه (سال ۷۹) داستان رابطم با خواهرم که باهم دوقلوییم ما یه خانواده ۶ نفره تو شهرستان بودیم که داداش بزرگم چندین سال بود ازدواج کرده بود و خواهر بزرگمم دو سال بود ازدواج کرده بود و من و خواهرم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان خاطره ای که میخام براتون بگم تو تیر ماه 402 اتفاق افتاده…یک روز گرم تابستانی که برای یک کار به شهر همجوار میرفتم و تو خروجی شهر کنار جاده 2 تا زن و یک بچه تو گرما منتظر ماشین بودن که برا من دست بلند کردن که سوار…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من یه مامان بزرگ جنده دارم که فوق حشریه و اندام خوبی داره ۶۵ کیلو کون درشت ممه های هشتاد و پنج که افتاده ولی خیلی خوبه مامان بزرگم مدیر دبیرستان دخترونه بوده بازنشسته هستش خالم اینا کانادا هستن بابابزرگ کچلم هم که بیق بیق عشقش فقط اینه که…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اولین بار هست که دارم داستان سکسی مینویسم اسم من ساسان هستش داستان من برمیگرده به ۸ سال پیش…   من یه دوست دختر فاب داشتم به اسم نازنین که جدا شده بود و برای خودش کار و زندگی میکرد چند سالی باهم بودیم و حسابی بهم وابسته…