برچسب: صد داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام من آرزو هستم ۴۵ ساله زنی هستم قد۱۶۷ و وزن ۵۹ وتقریبا سفید لاغر صورت بیضی شکل ، در کل خیلی خوشگل نیستم سینه ها ۶۵ کون کوچک اما خوش فرم کلا برجستگی زیاد ندارم چون لاغرم سنم را خیلی پایینتر نشون میده کارمند دولت هستم بیست و چهارساله…

  • این داستان تقدیم به شما اسم من بابک هست 25 سالمه ورزش کشتی میرم و هیکل حدودا ورزشی دارم نمیگم عالی اما بد هم نیست یک خواهر دارم اسمش سپیده هست چون خیلی سفید برفی بوده موقع به دنیا آمدن اسمشو گذاشتن سپیده الان 15 سالشه اما چون تپلی هست  سنش بیشتر به نظر میاد…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من علی هستم ۳۲ سالمه قدم حدودا ۱۶۵ وزنم هم حدود ۵۵ چند سالی میشه ازدواج کردم اسم زنم سارا ۳۱ سالشه قدش حدودا ۱۷۵ وزن ۸۰ با سینه های سایز ۸۵ و کون و رون های فوق العاده سکسی و بزرگ و البته طبیعتا یه کوچولو هم شکم…

  • این داستان تقدیم به شما اسمم رضا هست و اون زمان ۲۸ سالم بود، وضع مالی خانواده ام خوب و کارمم هم دلالی ماشین و زمین،خونه (،کلا هرچی) هست پدرم مشاور املاک داره از طریق ایشون با بازار اشنا شدم قدم حدود ۱۸۰ و بدن ورزیده دارم، به خاطر کارم خوب لباس می پوشم و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسم من امیر۲۶ ساله قد ۱۷۵.وزن ۶۲ داستان از اینجا شروع شد من یه رفیق صمیمی دارم اسمش محمدرضاس ۲۵ساله قد ۱۸۰وزنم‌ ۶۰. ما باهم ۱۰ ساله که رفیقیم خیلی کارا کردیم باهم تا این که من یه روز من با یه پسری اینستا آشنا شدم و رفتم مشهد…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسمم رضا الان ۲۵ سالمه داستان مال ۲۰ سالگیمه من یه پسر با قد ۱۷۵ و وزن ۶۵ کیلو شکم ندارم ولی باسن و سینم بزرگه از ۱۵ سالگی رفتم زیر کیر خودمم قبول کردم چون اون که لاپام بود خواب ۱ سانت بود سیخ ۸ سانت اول ها…

  • این داستان تقدیم به شما من مونا ۲۲ ساله ،قدم۱۶۷، وزنم ۶۸ ،تک فرزندم خونه ی ما دو طبقه اس ،ما تازه چند ماهی میشه که اینجا ساکن شدیم زیاد همسایمونو نمیشناسم پدر مادرم برای مراسم ختم یکی از بستگان نزدیکمون رفتن شیراز اما چون من دانشگاه میرفتم باهاشون نرفتم ،شنبه بود که رفتن قرار…

  • این داستان تقدیم به شما ( اخطار به خوانندگان : این داستان با لهجه مخصوص اهالی خراسان در قرن هشتم هجری نوشته شده. لطفا آماده بالا رفتن فشار ادبیات خونتون باشید ) سلام به همگی سعید هستم ۴۲ساله قد ۱۸۴ سایزم بد نیست داستانی که می خواهم بازگو کنم اینه که همسرم لیلا با قدی…

  • این داستان تقدیم به شما +برنامه چیه؟ -ساک پونصد سکس یک و نیم +ترنس که نیستی؟ -نه عزیزم دخترم +بیا بالا   سریع نشست تو ماشین اولین بار بود اونجا میدیدمش یک نیم تنه سفید پوشیده بود که یقه اش تا وسط چاک سینه هاش باز بود با یک شلوار جین آبی روشن که چند…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسمم وحیده این خاطره برای سه هفته پیشه. من ۲۲ سالمه و مشخصات ظاهریم بدون ریش و تپلم از ۱۵ سالگی حس مفعول بودن بهم غالب شد، و تا پایان دبیرستان هی توسط همکلاسی هام انگشت میشدم و خوشم میومد تا اینکه زد کنکور دادم سمنان قبول شدم، هزارتا…

  • این داستان تقدیم به شما من و هانیه بچه های ماقبل آخر و آخر یه خانواده شلوغ و مذهبی هستیم که اختلاف سنی قابل توجهی با خواهر برادرهای بزرگتر مون داریم. همین اختلاف سنی باعث میشد که احساس کنیم نه تنها با پدر مادرمون، که حتی با خواهر برادرهامون هم از دوتا نسل متفاوت هستیم.…

  • این داستان تقدیم به شما سلام آرش هستم از کرج قد ۱۶۸ وزن ۶۴ تپلم و سفید من یه پسر دایی داشتم از خودم یکسال و دو ماه بزرگتر بود. یادمه اولین بار که ۱۳ سالم بود اون توضیح داد بهم درباره سکس و کردن و دادن با اصرار زیاد بالاخره موفق شد منو راضی…