برچسب: صد داستان سکسی


  • این داستان تقدیم به شما جندگی های من برای شوهر خالم و پسرخاله هام قسمت دوم *** بعد ماجرایی که قزوین برام پیش اومد بود. تصمیم گرفته بودم دیگه به کسی کون ندم، تا اینکه خالم اینا بعد مدتی هفته پیش اومدن خونمون، از دوست پسر جدیدم خیلی راضی هستم، فقط خودمو میخاد به فکر سوراخ…

  • این داستان تقدیم به شما من و دختر خالم از بچگی باهم بزرگ شدیم ، از همون بچگی هم تو نخش بودم .. این تو نخ بودنه تا جایی رسید که من شدم 15 ساله و دختر خالم شد 14 تقریبا دیگه هردومون از سکس و این چیزا حالیمون میشد .. اینکه چجوری مخشو زدم…

  • این داستان تقدیم به شما چند وقت بود سکس خوبی نداشتم. دنبال این بودم که خانمم رو چند روزی بفرستم مشهد خونه مادرش شاید حالی بکنم. اما پسرم مهیار که کلاس اول بود امتحان داشت و نمی شد. کم کم رو مخ زنم رفتم و قبول کرد بره وقتی مشکل بچه رو مطرح کرد زبونم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام   اسمم میلاده (مستعار) 25 سالمه و اهل نیشابور(خراسان رضوی) هستم. یک دوست داشتم که اسمش پوریا بود… من با این پوریا که 4 سال از خودم کوچیکتر بود ، از سن 18 یا 19 سالگی تو یکی از مجمع های مذهبی شهر آشنا شدم و تا خیلی باهاش…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من آرین (18ساله) هستم میخوام سکس من و پسر داییم با مامانم و زانداییم رو براتون تعریف کنم امیدوارم لذت ببرید. *** اسم زنداییم سانازه (36سالشه) و اسم مامانمم هم الهه ست (38 سال) و اسم پسر داییم شایان (17ساله) است بابام و داییم با هم همکارن و هفته…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من اسمم مسعوده مي خوام يه داستان توپي بهتون بگم راجع به سكس من با دوست عزيزم در دبي اول از بذارين از خودم بگم من پسري سفيد با كوني سفيد و بزرگ كه هر پسري منو ببينه سيخ مي كنه… *** الان مي خوام راجع به سكس خودم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من یه دخترم که تو بچگیم بهم تجاوز شده امیدوارم از سرنوشت من عبرت بگیرین و اگه بچه دارین به بچه‌هاتون یاد بدین هر کی‌ دستمالیشون کرد زود بیان بهتون خبر بدن… *** اون موقع ک مدرسه نمیرفتم ( 5 6 سالم بود) تازه بابام کامپیوتر خریده بود و…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان اینی که میخوام براتون تعریف کنم داستان نیست خاطره ی واقعیه!! نیازیم ندارم که دروغ بگم!!! تو سایتی که کسی منو نمیشناسه توش!!!! اما از خودم بگم من اسمم امیره و ۲۵ سالمه و ۹ ساله بدن سازی کار میکنم طوری که هرکی میبینه منو آب از لب…

  • این داستان تقدیم به شما سلام.   من یه خواهردارم که شش سال ازمن بزرگتر ، وقتی من دوازده سالم بود اون دانشجو شد ، خواهرم اسمش سمیه است، دختری خوش اندام،سفیدرو باموهای مشکی وچشم وابروی مشکی، بسیارزیباوتودل برو، قدصدوهفتاد ، خلاصه میکنم که سریع برم سراصل داستان، مدتهابودکه به رفتارخواهرم شک کرده بودم ، آرایش…

  • این داستان تقدیم به شما جندگی های من برای شوهر خالم و پسرخاله هام قسمت سوم شوهر خاله ی نامردم زد زیر قولش… فیلم کردن کونم توسط شوهر خالم، از طریق پسرخاله هام واسه پسرای فامیل فرستاده شد، پسر داییم که متاهلم بود و سنش 35 بود، با دیدن گاییده شدن کونم تو اون فیلم…

  • این داستان تقدیم به شما سهیل هستم… 22 ساله از مشهد..یه مجرد بدبخت تو کف.. نه دوست دختری ..نه صیغه ای.. فقط کف دستی و بازم کف دستی… یه دایی دارم 30 ساله که اونم مجرد بود و خوش تیپ دختر کش که لامصب از هر انگشتش یه دوس دختر میریزه هر هفته هم یکی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به همگی . اسم من رضاست . این داستان مربوط به سال پیشه … *** کلاس دوم دبیرستان بودم . یه دوستی داشتم به اسم امین . خیلی سکسی بود . قدش تقریبا 180 . وزنش 70 و رنگ پوستشم سبز بود . به شوخی همدیگه رو انگل میکردیم…