این داستان تقدیم به شما اولین بار که خونه رضا همکارم رفتم خیلی معذب بودم چون زنش خونه بود و من هم یکم خجالتی ولی با اصرار دعوتش پذیرفتم. یکساعتی از اومدنم گذشته بود رو مبل کنار رضا بخث میکردم دیدم یه دختر خانم فرشته اومد تو پذیرایی سلام کرد. رضا گفت،، نادیا دخترمه. گفتم…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه ی مهربونا عرفان هستم۳۰سالمه کارم فیلمبرداری مجالسه.ماجرا مال وقتیه که مجرد بودم…البته خیلی وقت نیست ها مال۳سال قبل تابستونه. سرمون شلوغ بود دنبال فیلمبردار خانوم میگشتیم.یکی از فیلمبردارا گفت خواهر زن داداشم هست کارش هم خوبه.گفتم بگو بیاد.وقتی اومد یک دختر خوشگل و باکلاس قدبلند بسیار خوشتیپ.خیلی…
این داستان تقدیم به شما فاطمه هستم ۳۳ ساله ۱۷ سالگی وقتی هنوز دیپلمم را نگرفته بودم عقد کردم یکسال بعد تو ۱۸ سالگی به شرط ادامه تحصیل تا هر مقطعی آنهم در یک از دانشگاههای دولتی پایتخت ازدواج کردم خواستگاران فراوانی داشتم مهم نیست بعضی خورده بگیرن فکر کنند که خودستایی میکنم حتی پسرای…
این داستان تقدیم به شما سلام میخام خاطره سکس خودم با مادرزنمو براتون تعریف کنم من محسن ۲۸ سالمه ۳ ساله ازدواج کردم و با همسرم زندگی خوبی داریم من کارمند شرکت نفت هستم و کرمانشاه زندگی میکنم بخاطر کارم خیلی سفر میرم بیشتر مناطق اهواز و خرمشهر بگذریم بریم سر اصل مطلب من هر…