این داستان تقدیم به شما سلام. من مهراد هستم و توسط یک حادثه تجاوز جنسی کونی شدم و لذت میبرم ، الان 26 سالمه و یک دوست پسر دارم به نام کیوان که ماهی یه بار شب جمعه ها کونم میذاره به هر روشی که بخوام،این حادثه حدود 4 سال پیش رخ داد من کونی…
این داستان تقدیم به شما سلام.من سیما هستم.23 سالمه. دوسال پیش این اتفاق افتاده. دوس پسرم بود… قصد ازدواج داشتیم باهاش بودم.نمیخاستم کم بذارم واسش وقتی رسیدیم خونه تو آسانسور منو بوسید فقط لبخند زدم.کلید رو که چرخوندیم رفتیم تو همه چیز شروع شد.اهل نازکردن واسش نبودم فقط قرو غمیش اومدم واسش عمدا موقع در…
این داستان تقدیم به شما من خیلی وقته میام اینجا . شاید 2 یا 3 سال ! خیلی خوشگل نیستم اما شدیدا درس خونم و توی تیزهوشان تبریز یکی از زرنگام ! حالا از اینا بگذریم من 17 سالمه و پوستم گندمیه کیرمم 17 سانته .. من تا 15 سالگی شدید درس می خوندم تا…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه ی دوستان . میخوام خاطره اولین سکسم با دوست دخترم رو براتون تعریف کنم. من شایان هستم 18سالمه.قدم متوسط. وزنم 67.هیکلمم خوبه.فیس خوبی هم دارم. داستان من بر میگرده به یک سال قبل که بایک دختر به نام ساناز آشنا شدم.تابستون بود و سرگرمی خاصی نداشتم. یک…
این داستان تقدیم به شما سلام . سعید هستم ، 30 ساله و متاهل قد متوسطی دارم و هیکلم بد نیست ، چون ورزش میکنم و نمیذارم شکمم بزنه بیرون . یه دوست خیلی صمیمی دارم ، فرهاد که قدش یه کم بلند تر از منه ولی چون خودشو ول کرده شکمش خیلی گنده است…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من نيماست و ٣٥ سالمه ده ساله كه ازدواج كردم خانمم ٣٠ سالشه و يه خواهر زن دارم كه اسمش مهناز و سه سال از زن من كوچكتره . مهناز يك سال بعد از ما ازدواج كرد ولي بعلت اعتياد شديد شوهرش ازش جدا شد و يه دختر…
این داستان تقدیم به شما سلام. 29 سالمه اسمم آريو هستش .البته اسم مستعارمه ه اين خاطره مربوط ميشه به تابستون ساله 93 ما تو همسايگيمون يه دختره نازو خوشگل بود به نام بیتا من يه سالي بود كه توكف بیتا بودم همشم به سكس باهاش فك ميكردم تابستون كه يروز ديدمش فهميدم كه برنزه…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان من اسمم مهساست. ميخوام داستان اولين سکسمو بگم من 15سالم بودو سال اول دبيرستان بودم با ي پسري ب اسم احسان دوست بودم ک همه حتي دوستام تو کفش بودم ي روز احسان مثل هميشه بعد از مدرسه اومد دنبالمو گفت بريم با هم ناهار بخوريم رفتيم غذامونو…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسم من حامد هست قد 180 سایز کیرم 18سانته ولی کلفته قیافم هم خوبه درضمن 23 سالمه من از بچگی جق می زدم ولی نه مثل همه من از 6 سالگی احساس خوبی نسبت به زنا داشتم و دوس داشتم یه زن منو بدزده نمی دونم چرا ولی احساساتم…
این داستان تقدیم به شما ﺳﻼﻡ اﺳﻤﻢ شروینه. اﻳﻦ ﻛﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺭﻡ ﺩﺧﺘﺮ ﺑﺎﺷﻢ ﻭاﻗﻌﻲ ﻫﺴﺘﺶ ﭼﻮﻥ ﻭاﻗﻌﺎ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺭﻡ ﻛﺮﺩﻩ ﺑﺸﻢ. ﺑﻴﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩاﺭﻡ ﻃﺮﻓﻤﻮ ﻧﺸﻨﺎﺳﻢ. ﻳﻌﻨﻲ ﻫﺮ ﺩﻓه ﻳﻜﻲ ﻣﻨﻮ ﺑﻜﻨﻪ… ﺣﺪﻭﺩا ﺳﺎﻝ 74 ﻳﺎ 75 ﺑﻮﺩ ﻛﻪ اﻭﻟﻴﻦ ﭼﻮﻥ ﺩاﺩﻧﻢ ﺭﻭ ﺗﺠﺮﺑﻪ ﻛﺮﺩﻡ.15 ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮﺩ. ﻳﻪ ﭘﺴﺮﻱ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ اﺳﻢ ﺟﻼﻝ ﻛﻪ…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. سیزده عید بود تقریبا یکسالی بود که عروسی کرده بودم با خانواده زنم توی باغ نزدیک خونه بودیم مادر زنم نهار رو توی خونه گذاشته بود با یه گاری من و مادر زنم رفتیم نهار رو بیاریم توی راه مدام از غرولند شوهرش میگفت خلاصه توی خونه که رفتیم…
این داستان تقدیم به شما ما دو تا زوج نو عروس بودیم که خیلی با هم صمیمی بودیم من تقریبا دو سه ماه بود خونه ی خودم رفته بودم با اینا خیلی رفت و آمد داشتیم اسمش نرگس بود خوش اندام و قد متوسط و سینه های خوشگل گرد و پوست سفید صورتش خیلی…