این داستان تقدیم به شما دلم مي خواست فقط بشينم و نگاش كنم با اون ماكسي سبز و آرايش مليح و مدلي كه كه به موهاش داده بود چيزي از يه فرشته كم نداشت همه چيز خيلي ايده آل تر از اون بود كه بخواد واقعي باشه طرح اندام قشنگش، چشاي معصومش كه با شرمي…
این داستان تقدیم به شما سلام. من محمدم و ۱۸سالمه. میخوام خاطره سکسی خودمو دخترعموم رو واستون تعریف کنم… ماجرا ازعروسی عموی کوچکم شروع شد.من ودخترعموم که به هم علاقه داریم شب عروسی خونه پدربزرگ بودیم و دنبال یه موقعیت خوب میگشتیم که یه سکسی باهم داشته باشیم.چند ساعت گذشت ساعت تقریبا 10شده بودکه همه…
این داستان تقدیم به شما سلووووووووم…. اسمم ستایش…22 سالمه… قدم 155 پوستم سبزست ی کمی سینه هام 85 باسن ندارم اما فلتم نیستم خیلی حشریم ولی تاحالا از کس ندادم چون نمیتونم این کارو بکنم راستش دوس دارم شوهرم از کس جرم بده… خب میخوام داستان کون دادنامو بهتون بگم… کس ندادم ولی تا دلتون…
این داستان تقدیم به شما سلام اسممو نمیگم 20 سالمه . داستان من از جایی شروع میشه که رفتم دانشگاه مثل کس خلا روز اول دانشگاه یکی رو دیدم تنو بندم شروع کرد به لرزیدن دوست دخترم نداشتم قبلش! گفتم وای من عاشق شدم! حالا اصلا دختررو ندیده و نشناخته… هیچی ما تو کف این…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان… من دوست ندارم زیاد حاشیه برم پس بنا بر این میریم سر اصل داستان..من اسمم رضا هست و اسم زنمم فاطیما هستش..ما دو سالی میشه که با هم ازدواج کردیم .. و توی سکس هیچ چیز واسه هم کم نمیزاشتیم تا اینکه بعد از دو سال دیگه واسه…
این داستان تقدیم به شما سلام. من مهردادم و عاشق کون دادن… وقتی کونمو یکی نوازش میکنه یه حس خیلی خوبی دارم وقتی حس میکنم مفعول واقع شدم عشق میکنم و عاشق زنونه پوشی هم هستم و همیشه در خلوت خودم لباس های زنونه مادرمو میپوشم و آرایش میکنم و کلی با بدن خودم حال…
این داستان تقدیم به شما اول بذارید خودم معرفی کنم. اسم المیراست 30ساله مشاور این خاطره برای 15 سال پیش… ی شب تابستان روی پشت بام خانه مادر بزرگ خوابیده بودیم بادختر دایی ام خیلی رودربایسی داشتم چون پتو کم بود هردومون زیریک پتو خوابیدیم شب سوتینم خیلی اذیت می کرد سعی کردم دربیاورم دستم خورد…
این داستان تقدیم به شما – اصلا ولش کن بزار بگم کی هستم – بگو – من حتی یک ساعت و چهل و پنج دقیقه هم توی خونتون بودم – پیش من بودی ؟! – من دختر دوست مامانتم – کدوم ؟ – زینب – نمیشناسم – نمیشناسی؟ واقعا؟! – شاید دیده باشمت . ولی…
این داستان تقدیم به شما سلام ، من علی هستم 21 سالمه ، میخوام داستان دادنمو براتون تعریف کنم … اوایل عید سال 89 بود ، حدود 17-18 سالم بود ، دوستم امین (از دوران دبستان با هم دوست بودیم) بهم زنگ زد که برم خونشون واسه تعمیر کامپیوترش ، آخه من رشته تحصیلیم…
این داستان تقدیم به شما سلام به همگی. من همیشه از بچگی آرزوی دادن داشتم.دوران بچگی که از سکس و این چیزا سر در نمیاوردم،یه جور حس داشتم که نمیدونستم اسمش چیه. فقط اینو میدونم که صبحا کیرم همیشه راست میشد،اونم وقتی که تصور میکردم یکی میخواد منو به زور به کاری وادار بکنه. الان…
این داستان تقدیم به شما سلام. من الهام هستم از تهران 30 سالمه و دوسال از همسرم جدا شدم به خاطر اعتیادش.خودمم تو یک شرکت خصوصی کار میکنم وخانوادمم هم تو اراک هستن.منم از مهریه ای که از همسرم گرفتم تونستم یک آپارتمان تو غرب تهران بخرم و تنها زندگی کنم.از خودم اگر بگم نه…
این داستان تقدیم به شما سلام. من یه دختره 18 ساله هستم و میخوام خاطره ی اولین سکسه وحشینامو وایستون تعریف کنم امیدوارم خوشتون بیاد.. اون روز ساعت 10 صبح بود که دوس پسرم بهم زنگ زدو گفت که یه مهمونیه کوچیک واسه شب ترتیب داده و دعوتم کرد..منم قبول کردم اول رفتم دوش گرفتمو…