برچسب: لایو سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام. من رامین هستم و 23 سالمه این داستان هم هفته پیش اتفاق افتاد. من یه دختر خاله دارم به اسم ویدا که می خواهیم با هم ازدواج کنیم. اون 2 سال از من کوچیکتره و خیلی خوشکله. باورش سخته ولی قدش 1 و 75 ، پوستش برنزه، موی بلند…

  • این داستان تقدیم به شما همه بچه ها ی شركت در مورد اینكه میلاد كونی هست شك نداشتن ولی فقط بابك می گفت من چند بار کردمش اونم که معلوم نبود راست بگه… میلاد ١٩ سالش بود سبزه وخوش اندام وخوشگل بود تازه دنبال سربازیش بود من خیلی دوس داشتم بكنمش ولی روم نمیشد حتی در…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من سمیرا هستم.27 سالمه… توی فامیل شوهرم خیلی به من پیشنهاد سکس میشد اما من رد میکردم چون همه ی اونا پسرای جووون بودن…ولی یکبار طاقتم سر اومد از بس که شهوت داشتم …یکی از همون پسرای جوون رو بهشون زنگ زدم و دعوتش کردم به مغازه خودم…اون اومد…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسمم سانازه 24 ساله و20 سالگي ازدواج كردم ويه دختر3 ساله دارم… *** يه روزدخترموبردم پيش آبجيم سيمين. شوهرم كه مسافركشي مي كرد مسافرراه دور داشت و تاشب نميومد. رفتم بانك قسط داشتيم كه بايد ميدادم بانك شلوغ بودتا اينكه نوبتم رسيد كارم تموم شد خاستم برم خونه گفتم يه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان ما جرا از انجا شروع شد که خواهر خانمم تازه عقد کرده بود و هنوز خیلی داغ و درگیر کارهای خفن اول ازدواجش بود طبق معمول هر چند هفته یکبار منزل مادر زنم می رفتیم ومن چون رابطه خوبی با ثریا خواهر زنم داشتم بهش گفتم :خوش میگذره… گفت…

  • این داستان تقدیم به شما باسلام به شما دوستان خوب. این متنی که مینویسم واقعیتی از سکس بین من وهمسرم… اسم من داوده وسی ساله هستم اسم همسرم شقایق واونم 28 ساله هست من آدمی هستم بسیار گرم مزاج به راحتی هفت روزهفته میتونم سکس انجام بدم همسرم نسبت به من یه خورده آتشیش کمتره…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام من سینا 20 سالمه از اهواز اصلا تا حالا سکس ازجلو نداشتم و از عقب هم شاید 3 بار با دختر سکس کرده باشم.این خاله ی من اسمش میناس ایشون زنی 36 ساله هستن که از شوهرش 3 سالی میشه جدا شده و یه دخترهم داره به اسمه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. اسمم سامان و 25 سالمه. خاطره من برمیگرده به دو ماه پیش که با خانومی از طریق چت آشنا شدم.اسمش مهناز بود و 35 سالش بود و تو ی آرایشگاه کار میکرد.بعد از رد و بدل کردن شماره دو روز بعد با هم قرار گذاشتیم تا همدیگه رو بببینیم.روز…

  • این داستان تقدیم به شما دوستان سلام. من امیرم 80 کیلو 178 قد. هیچ کس به خاطر اخمو بودنم به من پا نمیداد. حتی از کنارم که میگذشتند به من میگفتند عزراییل، یا اخمو، بداخلاق با خودش دعوا داره به هر حال متاسفانه کسی بخاطر چشمهای اخموم به من پا نمیداد. یه روز دوستم حمید اومد خونمون.گفت…

  • این داستان تقدیم به شما زمان آخر اسفند مکان در یک مرکز خرید رفته بودم برای خرید بعدازظهر …  خیابونها شلوغ همه ریخته بودن بیرون واسه خرید عید.رفتم تو یه مرکز خرید…خیلی شلوغ بود. بزارید داستان اینجا متوقف بشه تا یکم از خودم بگم من سی و پنج ساله،مجرد ساکن تهران فوق العاده هات بهتری چیزی یا…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. اسم من پروا، ١٨سالمه ميخوام خاطره سكسي مو براتون تعريف كنم.  اسم دوست پسرم دانياله  خيلي دوست داريم همديگرو… يه شب رفتم خونشون خوانواده ام رفته بودن مسافرت دانيال هم مجردي زندگي ميكرد رفتم رومبل خونشون دراز كشيدم داني(دانيال) زنگ زد پيتزا بيارن بعدازاينكه شام خورديم داني هي…

  • این داستان تقدیم به شما سلام . من کیا هستم این خاطره مال وقتیه که 16 سالم بود و به دایی 29 ساله ام کون دادم… *** یه روز پشت خون با دوستم نشسته بودیم و در حال بازی با دودولای همدیگه بودیم که داییم سر مچمونو گرفت و کلی باهامون دعوا کرد و ما…