این داستان تقدیم به شما ماجرا از جایی شروع شد که کیارش با شوهرم دوست صمیمی شد و پاش به خونه ما باز شد . کیارش پسر خوشتیپ و قدبلندی بود . به گفته خودش چند سال بود ورزش میکرد . هیکل خیلی خوبی داشت اما مثل خیلی پسرها پف کرده نبود . من سه سالی…
این داستان تقدیم به شما سلام خدمت شما دوستان عزیز. این داستان برمیگرده به زمستان 93 من علی(مستعار) 17سالمه یه پسر خاله دارم به نام پویا(واقعی)که یه سال ازم کوچیک تره و داداشش طاها که واقعا کونه. من خیلی به کردن پسرا علاقه دارم من با پویا خیلی صمیمی هستم طاها داداشش یه پسر سفید خوشگله تو…
این داستان تقدیم به شما پنج سال از ازدواجمون گذشته بود اما متاسفانه اخلاق شوهرم تغییر نکرده بود و به همه چیز با شک و تردید نگاه می کرد وقتی یکی از دوستاشو میاورد خونه من مجبور می شدم توی آشپزخونه زندانی بشم و از اونجا وسایل پذیرایی از مهمونشو آماده می کردم و خودش…
این داستان تقدیم به شما سلام. من على هستم.من الان بيست و چهار سالم است.اين خاطره كه مى خواهم برايتان تعريف كنم واقعى است و براى ١١سال پيشه زمانى كه من سيزده ساله بودم…. *** مادربزرگ و پدربزرگ من در اراك زندگى مى كنند و در خانواده ى ما رسم است ما و عمويم و…
این داستان تقدیم به شما فوت پدرم ضربه بزرگی بر سر خانواده بود که تنها با دلداری و همراهی اطرافيان سنگينی آن قابل تحمل مينمود. هر چند همواره پدربزرگ و مادر بزرگ پدری ما را از لحاظ مالی کمک نمودند تا سروسامانی داشته باشيم اما وجود خالی پدر در خانه هميشه حس ميشد و تنها…
این داستان تقدیم به شما تو تک تک لحظات میدونستم آخر خوبی نداره . میدونستم دلم مچاله میشه … اما پشیمون نبودم . لذت میبردم . از خودش . از محبتاش. از عاشقی کردنش . از حرف زدنامون . از بقل کردناش . از خونه کوچیکش . اون تخت یک نفره اش . رابطه ما عجیب شروع…
این داستان تقدیم به شما سلام. من پریا هستم. 20 سالمه 170 قدمه و هیکل رو فرمی دارم یکساله که نامزد کردم نامزدم فوق العاده حشری منم دختر هاتیم… میخوام داستان زدن پردم توسط عشقمو براتون تعریف کنم… امیدوارم خوشتون بیاد. *** شب جمعه بود و طبق معمول داشتم با ایمان(نامزدم) اس ام اس بازی…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه. من کامرانم 30 سالمه. وزن حدود 74 و قدم 178 سانتی متر. با بدن قوی و متناسب و روحیه و برخورد عالی. من کلا نگاه خیلی مثبتی به سکس دارم و از لحاظ جنسی خیلی پرقدرت هستم. خاطره ای که می خوام براتون بنویسم مربوط به حدود…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. من سیاوش هستم مهندسی عمران خوندم. سال هفتادو سه بود که سال دوم راهنمایی بودم بچه درس خوان و خوش تیپ به خاطر وضعیت مالی خوب پدرم همیشه گرانترین و بهترین لباسهای کلاسمون رو من می پوشیدم تنها فکرم درس فوتبال و ویدئو و فیلم های قدیم قبل…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه ی خوانندگان سایت شهوتناک. مردی ۴۷ ساله هستم و ۱۷ ساله که ازدواج کرده ام و ماجرایی که میخوام بگم به حدود ۲ سال قبل برمیگرده . من از نظر سکس زیاد گرم نیستم ولی سرد هم نیستم اما از شانس بدم ، زنم خیلی سرد هستش…
این داستان تقدیم به شما سلام اسی هستم. من 32 سالمه و جنوب شرق تهران زندگی میکنم. داستان من از بچگیهام شروع میشه که نمی خوام زیا توضیح بدم فقط برای اینکه بدونین از کجا جرقه کونی شدنم خورد میگم برای کرایه دوچرخه رفتم دوچرخه سازی محل اما پول کم داشتم. یارو ازم خواست کمی…
این داستان تقدیم به شما یه چند روزی بود رفتاراش عجیب شده بود ن ک بد باشه زیادی خوب شده بود .توجه زیاد حساسیت نشون دادن خیلی زیاد قرارمون یه دوستیه ساده بود یه جورایی جفتمون میدونستیم موندنی نیستیم .من شیطنت داشتم اما اهل سکس نبودم نه اینکه ادعای خوب بود داشته باشم میترسیدم بخاطر همین…