برچسب: لایو سکسی


  • این داستان تقدیم به شما سلام.من پوریا هستم بیست سالمه و میخام از اولین دختری که باهاش رابطه داشتم براتون بگم…. یک روز ازتو گوشی خواهرم شماره یه دختر رو برداشتم و بعد از کلی مخ زدن باهام دوست شد و کم کم رومون بهم باز شد و شوخی های سکسی میکردیم.بهد از یه مدت…

  • این داستان تقدیم به شما دلم می خواست تورش کنم . خیلی زیبا بود . می دونستم شوهر داره و یه هفت هشت سالی رو ازم بزرگتره . واسه من دختر کم نبود و هر وقت اراده می کردم یکی رو می آوردم آپارتمانم . خوبی کار من این بود که می تونستم تقریبا بیشتر…

  • این داستان تقدیم به شما ازروزی که با زنی به نام عذرا آشناشدم یکسال وخرده ای میگذره…تمام کس بازی هام یک کناروعذرا یک کنار…من مجید سی وپنج سالمه واهل تهران وبا قد 175سانتیمتر ووزن 70 کیلو هستم…عذرا زن بیوه ای بود 47 ساله وخیلی چهره جذاب وبدن توپرواندام زیبایی داشت وخیلی هم بامعرفت ومهربون بود…

  • این داستان تقدیم به شما من نیما هستم الان 21 سالمه این ماجرا پارساله… *** ماجرا از اونجایی شروع شد که خونمونو عوض کردیم و من بکنای قبلیمو ازدست داده بودم راستش چنبار سه شده بود بخاطر همین بود اثاث کشی کردیم.جای جدید هیچجوره پسر تو دسترس هم نبود دانشگاه هم که نمیشه زشته به…

  • این داستان تقدیم به شما نمی دونم چرا از اول ازدواجمون کنه شده بود … می گفت هر کاری که می کنی منم باید بکنم . نمی ذاشت برم فیسبوک یاسایتهای سکسی . می گفت منم باید باشم منم باید بیام… اگه داستان سکسی میخونی منم باید همراه تو و در کنار تو بخونم .…

  • این داستان تقدیم به شما سلام به دوستان عاشق سکس…نمیدونم چطور شروع کنم،تا حالا نویسندگی نکردم ولی خیلی دوست داشتم خاطره ی فراموش نشدنی یکی از سکسامو تعریف کنم. من شیوا،22سالمه و الان تو اتاقم نشستم و شدیدا تو کفم و متاسفانه دوست پسرمم در دسترس نیست: ))) ما تو یکی از شهرای مازندران زندگی…

  • این داستان تقدیم به شما امیر رو که یادتونه؟عکاسم… همون که قبلا جرم داده بود… مدتی بود رابطمون خیلی بهتر شده بود…سعی میکرد بشه آدم ایده آلی که من می خوام.یه روز بهم زنگ زد گفت برم پیشش،گفت کارم داره.وقتی رسیدم فضای خونه غیر عادی به نظرم رسید،امیر هیج وقت انقدر مرتب نبود..هیچ وقت بار…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من اهل ساری هستم و دانشجو.چندباری براتون خاطره هامو نوشتم،این داستان واس دیروزه که داشتم تو کتابخونه شهرمون درس میخوندم که یهو نمیدونم چی شد که حسابی شهوتی شدم،که اگه دوربین مداربسته و بچه ها نبودن پامیشدم میزُ سوراخ می کردم،کتابخونه نسبت به روزای قبل خلوت بود،دوتا میز اونطرف…

  • این داستان تقدیم به شما شهرام هستم و این چندمین خاطره هست که برای شما مینویسم. این اتفاق سال گذشته در همین ایام اتفاق افتاد. چند ماهی میشد که دستی به پنجره های خونه نکشیده بودم و با نزدیک شدن عید یک روز جمعه از پنجره اشپزخانه که انتهای ساختمان و رو به آپارتمان پشتی…

  • این داستان تقدیم به شما اسمم مریمه 20 سالمه ساکن فرمانیه تهران.قدم165 وزنم 68 کیلو.از 18سالگی تاحالا با پسرای زیادی سکس داشتم اما همیشه کیلیپای لز رو میدیدم دوس داشتم منم لز داشته باشم چون خوابیدن بغل همجنسه خودت ارامشو حسه خاصی داره همیشه لزو دوس داشتم اما آدمش پیدا نمیشد هرکیم بود یا تو…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام خدمت همه دوستان. من سعید هستم 22 سالمه از اطراف کرج ما یه همسایه داریم به اسم مینا که 17سالشه و یه داداش داره به اسم مهراد که اونم 15سالش این مینا جون ما خیلی دختر ناز و خوشگلی هستش کل محل تو کفشن منم جزو اونام ولی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام . پسری هستم 18 ساله مرتب وتمیز .این کون دادن من برمیگرده به چند ماه پیش تو روزایی که هوا گرم بود.من پیش یه اوستا که کارش لوله کشی ساختمونی بود کارمیکردم.کار ماهم تو ساختمونای نیمه کاره بود.اوستام یه مرد جا افتاده 35 ساله متاهل بود قد و هیکل…