این داستان تقدیم به شما اسمم حمیده و داستانی که میگم از بچگی شروع میشه. بچه های دهه شصت میدونن که ما اون زمان حموم تو خونه هامون نداشتیم و مجبور بودیم که با مامانامون بریم حموم و من همیشه چون سنم کم بود تو حموم راحت بودم و یادم هست که زنا تو…