این داستان تقدیم به شما سلام دوستان اسم من مهدی هستش و معلمم در یکی از مدارس شهرستانهای استان کرمان داستان از اونجایی شروع شد که ما یک همکار داشتیم به اسم خانم مهسا که دو سالی میشد که استخدام شده بود با توجه به سهمیه شاهدی که داشت اومده بود مدرسه ما. یک روز…
این داستان تقدیم به شما پدرم تاجر بود!. قرن ها پیش در دورانی که هنوز عثمانی ها موفق به تصرف کامل یونان شرقی نشده بودند، در شهر باستانی کنستانتینوپول ساکن بودیم. شهری که در واقع نامش “کونستانتینتوپول” بود و تینیجرهای تپلی داشت که کون های مرغوبی داشتند و به قیمت مناسبی میشد از آنان کام…