این داستان تقدیم به شما مسعود هستم .اصالتاً آذری هستم .در سن حدود ۱۳ ۱۴ سالگی بود که متوجه شدم همکلاسم و دبیرام نگاه شهوتی بمن دارند و ظاهرا با تعارف خوراکی و یا کارهای فیزیکی مانند چلوندن گونه هام یا انگشت کردن بمن ابراز محبت میکنند و گاهی هم با الفاظی مانند خوشگلم و…
این داستان تقدیم به شما خودمو معرفی کنم : پارسا ۲۱ ساله،چشمای درشت مثل گوساله تهران ساک…عنم با قدی بلندو گیسوی کمند ، از ۵ سالگی کشتی گیر بودم بخاطر شکستن کتفم و لگنم و ستون فقراتم کشتی رو گذاشتم کنار بدن سازی کار میکنم قدم حدود ۱۹۰ است وزنم ۹۰ تا ۹۵ در نوسانه…