این داستان تقدیم به شما پدرم تاجر بود!. قرن ها پیش در دورانی که هنوز عثمانی ها موفق به تصرف کامل یونان شرقی نشده بودند، در شهر باستانی کنستانتینوپول ساکن بودیم. شهری که در واقع نامش “کونستانتینتوپول” بود و تینیجرهای تپلی داشت که کون های مرغوبی داشتند و به قیمت مناسبی میشد از آنان کام…
این داستان تقدیم به شما سلام به همه ی دوستان این خاطره ای که میخوام براتون بنویسم مربوط میشه به پارسال. من فرهادم و ۳۵ سالمه . کارم تعمیرات تخصصی پکیج و کولر گازیه. همسرم عسل ۲۹ سالشه و دبیر آموزش و پرورش هستش. مثل اکثر زوج ها اوایل ازدواجمون زندگی سکسی خیلی خیلی…