این داستان تقدیم به شما سلام ، من علی هستم 21 سالمه ، میخوام داستان دادنمو براتون تعریف کنم … اوایل عید سال 89 بود ، حدود 17-18 سالم بود ، دوستم امین (از دوران دبستان با هم دوست بودیم) بهم زنگ زد که برم خونشون واسه تعمیر کامپیوترش ، آخه من رشته تحصیلیم…
این داستان تقدیم به شما سلام به همگی. من همیشه از بچگی آرزوی دادن داشتم.دوران بچگی که از سکس و این چیزا سر در نمیاوردم،یه جور حس داشتم که نمیدونستم اسمش چیه. فقط اینو میدونم که صبحا کیرم همیشه راست میشد،اونم وقتی که تصور میکردم یکی میخواد منو به زور به کاری وادار بکنه. الان…
این داستان تقدیم به شما سلام. من الهام هستم از تهران 30 سالمه و دوسال از همسرم جدا شدم به خاطر اعتیادش.خودمم تو یک شرکت خصوصی کار میکنم وخانوادمم هم تو اراک هستن.منم از مهریه ای که از همسرم گرفتم تونستم یک آپارتمان تو غرب تهران بخرم و تنها زندگی کنم.از خودم اگر بگم نه…
این داستان تقدیم به شما سلام. من یه دختره 18 ساله هستم و میخوام خاطره ی اولین سکسه وحشینامو وایستون تعریف کنم امیدوارم خوشتون بیاد.. اون روز ساعت 10 صبح بود که دوس پسرم بهم زنگ زدو گفت که یه مهمونیه کوچیک واسه شب ترتیب داده و دعوتم کرد..منم قبول کردم اول رفتم دوش گرفتمو…
این داستان تقدیم به شما سلام اسم من محمد و 18 سالمه من عاشق سکس با دخترم ولی چون دستم به هیچ دختری نمیرسه با یه جغ در حین دیدن فیلم سوپر ویا خوندن داستان سکسی خودمو تخلیه میکنم اما این واسه من کافی نبود برای همین به فکر یه کار دیگه افتادم و اون همجنس بازی…
این داستان تقدیم به شما سلام. من الیسا هستم. بیست و یک سالمه کوردم و مقیم شیراز .حدود یک سال و نیمی میشه که ازدواج کردم. ازخودم بگم من یه دختر قدبلند با قد 177 و باریک اندام با پوست سفید و با یه دنیا شیییییطنت. سینه و باسن متوسطی دارم ولی چون باریک اندام هستم…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. اسمم نداست.سال اخرم.داستانی رو که میخوام واستون بگم تقریبا برمیگرده به ۶ ماهه پیش.۲ماهی میشد که با یه پسری دوست شده بودم اسمشم علی بود.قیافش بد نبود تقریبا میشد بگی جذاب بود.سبزه و لاغر.قدشم نمیدونم چند بود ولی سرم به گردنش میرسید. خودمم قدم ۱۶۴ وزنمم ۶۰.پوستم گندمی.من…
این داستان تقدیم به شما من لیدا هستم نه خواهر دارم نه برادر.چند وقت پیش با یک پسر اشنا شدم به نام امید.امید واقعا خوشگل و خوش‌تیپه با قد 190 وزن 90 و چشای ابی و هیکلی ولی دماق شکسه میگه تو مبارزه های ام ام ای شرکت میکنه چندتا از حکماشم مسابقات جهانی نشونم داد…
این داستان تقدیم به شما سلام. من آیدا هستم ۲۱ ساله و متاهل. میخوام خاطره ای براتون بنویسم که زندگیم رو عوض کرد و باعث شد تا آخر عمردچار گیجی و احساس دوگانگی بشم. 2 سال پیش با سعید ازدواج کردم،ازدواجی که پر از عشق بود و با وجود مخالفتهای شدید خانوادم با اصرارها و…
این داستان تقدیم به شما سلام. من پویان 30 ساله دانشجوی سال سوم رشته …..بودم که توی یه مهد کودک به سمت …..از طرف یکی از دوستان مشغول به کار شدم…. کار من آموزشه….حالا نمیگم آموزش چی…اون مهد اسمش……بود و توی کرمانشاهه… توی اون مهد دخترای خیلی زیادی بودن که بد جور نظر منو به…
این داستان تقدیم به شما من تا اونجایی که یادم میاد از اول دبیرستان جق میزدم تقریبا میشه چهار سال خودمو نابود کردم تا اینکه یه روز از دوستام گفت بیا بریم جنده بکنیم منم تا حال کیرم به کس نخورده بود با هزار تا ترس ودلهره قبول کردم به یارو زنیکه جنده زنگیدیم جواب…
این داستان تقدیم به شما یه روزی که تو کف کون دوس دخترم فاطیما بودم اونو بردم یه ویلا لخت شدیم و مثل همیشه شروع کردیم به سکس وسطای سکس بهش گفتم میخوام از کون بکنمش اولش مخالفت کرد ولی با کلی ناز کشیدن قبول کرد ولی گفت خیلی اروم باید بکنمش و زود هم باید…