این داستان تقدیم به شما سلام به همه. داستان من مربوط به سه سال پیشه که مادرم مریض شده بود و من مجبور شدم اونو از شهرستان ببرم شیراز دکتر. مامان من مریضی گرفته بود که شکمش به شدت درد می گرفت و پاهاش کرخت میشد به حدی که به نوعی فلج میشد و…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. داستان من از اونجایی شروع میشه که از دانشگاه در اومدم و راهی اصفهان شدم. مدتی خونه یکی از آشنایان ماندم و بعد از طی مراحل ثبت نام، اوفتادم دنبال خونه پیدا کردن. از طرفی می خواستم به دانشگاه نزدیک باشه و از طرف دیگه دور و بر دانشگاه…
این داستان تقدیم به شما سلام دوستان. من اشکان هستم ۲۵ ساله. کارم سرویس آسانسوره واغلب به خونه های زیادی میرم… یه روز یکی از کارام که تمایلی نداشتم برم (چون پول نمیدادن)مدیر ساختمونش بهم تلفن کرد و گفت که دستگاه گیر کرده و بعد کلی خواهش رفتم.دم ظهر بود که رسیدم.زنگ زدم و در رو…
این داستان تقدیم به شما سلام. اسمم نیماس اهل کاشانم 180 قدمه و 24 سالمه. ماجرا از اونجا شروع شد که با رفیقام رفته بودیم باغ فین پنجشنبه شب بود لب یه تخمه فروشی واساده بودیم که اسمش قدرت هست که پاتقمونه دو سه تا دختر اومدن ماشینشونو کنار ما پارک کردن اومدن پایین صندوق عقب…
این داستان تقدیم به شما سوم راهنمایی بودم . ما توی یه خونه کوچیک تو جنوب شهر مستاجر یه پیرزن مهربون و باحال بودیم که سه تا پسر بزرگ داشت که همشون ازدواج کرده بودند و رفته بودند و افسر خانوم تنها زندگی میکرد . بعد ها فهمیدیم که افسر خانوم یه دخترم داشته که…
این داستان تقدیم به شما مادرزنم خیلی دوسم داره.. منم عاشقشم.. یه زن مانکن با چهره سکسی دو سه سالی هست با نگاه سکسی به هم نگاه میکنیم هر جا توی خلوت زمانی گیر میاریم یه دل سیر ماچ و بوسه و مالش … کم نمیذاریم . این خاطره روزیه که اولین بار لبام به کوسش خورد…
این داستان تقدیم به شما سلام. میخوام براتون یکی از خاطره هامو بگم ، من عاشق دوست پسرم هستم اولین بار که دیدمش از همون اول فهمیدم که من به این آدم کس میدم اما مطمئن نبودم چون قبل از اون تجربه ای نداشتم اما خودارضایی داشتم من اولین بار تو بچگی حدود 12 سالگی…
این داستان تقدیم به شما سلام. من مجیدم ۲۲ساله قدم ۱۸۰وزنم ۸۰ قضیه از اونجایی شروع شد که من باشگاهم (بدنسازی) نزدیکه ی استخره بعضی اوقات بعد باشگاه میرم استخر . ی روز که خیلی بدنم خسته بود گفتم برم ی تنی به اب بزنم این استخری که من میرم یکی از استخرای بزرگه تهرانه…
این داستان تقدیم به شما نزدیک سال نو 86 بود… دوست دختر جدیدم که اهواز دانشجو بود، اومده بود تهران چند روزی پیش من بود و داشتم می بردمش نوشهر خونه خودشون. به خاطر اینکه ماشین نداشتم با ماشینهای خطی آزادی از مسیر جاده چالوس تو راه بودیم و تو صندلی عقب داشتم دختره رو…
این داستان تقدیم به شما سلام. من تینا 25 سالمه دانشجوی حسابداری در خارج از محل اقامتم درس میخونم. ایام تعطیلات که میخواستم برای دیدن خوانوادم به شهر خودمون بروم بیلط اتوبوس تهیه کردم وراهی شدم خوشبختانه کنار من کسی ننشسته بود که مزاحم داشته باشم ولی صندلی جلو دوتا جون خوش تیپ نشسته بودن…
این داستان تقدیم به شما سلام. من مهراد هستم و توسط یک حادثه تجاوز جنسی کونی شدم و لذت میبرم ، الان 26 سالمه و یک دوست پسر دارم به نام کیوان که ماهی یه بار شب جمعه ها کونم میذاره به هر روشی که بخوام،این حادثه حدود 4 سال پیش رخ داد من کونی…
این داستان تقدیم به شما سلام.من سیما هستم.23 سالمه. دوسال پیش این اتفاق افتاده. دوس پسرم بود… قصد ازدواج داشتیم باهاش بودم.نمیخاستم کم بذارم واسش وقتی رسیدیم خونه تو آسانسور منو بوسید فقط لبخند زدم.کلید رو که چرخوندیم رفتیم تو همه چیز شروع شد.اهل نازکردن واسش نبودم فقط قرو غمیش اومدم واسش عمدا موقع در…