برچسب: shahvatnak


  • این داستان تقدیم به شما سلام. اول از خودم براتون بگم. من روزبه هستم و 38 سالمه. متاهلم و اسم زنم سایه هستش و کارمند بانکه. بچه نداریم چون شرایطش رو نداشتیم. از نظر ظاهری کاملا عادی هستم (قد 175 و وزن 82 83) و به هیچ عنوان هم کیرم 30 سانت نیست. ولی روابط…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اتفاقی رو که میخوام براتون تعیرف کنم توی محرم سال 95 اتفاق افتاده و یکی از بهترین خاطره های سکسی منه… *** من علی هستم 23 سالمه و توی یکی از محله های متوسط رو به پایین تهران یا همون جوادیه زندگی میکنیم ،ورزشکارم ، قد و هیکلم مناسبه و…

  • این داستان تقدیم به شما یک سامورایی جوان و زیبا در ژاپن و در شهری کوچک زندگی میکرد و شاگردان زیادی داشت. او به ذکاوت و قدرت در این شهر مشهور بود و خون هزاران نفر را ریخته بود! روزی در صف شاگردانش مشغول تمرین دادن بود تا اینکه شاگردی جدید وارد شد. او یه…

  • این داستان تقدیم به شما با سلام خدمت شما دوستان حشری  من ی پسر 17 ساله تفریبا سفید پوست با قد 175 و با وزن 75 هستم اسم من امیر هستش و دو دوست فوق العاده صمیمی به نام علیرضا و سعید دارم. من  هیچ دوست دختری ندارم و حشری هستم و تا به حالم…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. پرستو هستم 21 ساله .من قبلا یکی از خاطره هامو نوشتم این اتفاق ما دوسال پیشه… من تو ی برنامه چتی ک اسم برنامه فریم بود ی اکانت درست کردم نمیدونستم دقیق چجور برنامه ای هست فقط از دوستم شنیده بودم پر از دختر و پسرهاییه ک همو نمیشناسن و…

  • این داستان تقدیم به شما من بهارم… 25 سالمه. پارسال با یکی از خواستگارام که خانوادم تایید کردن و خوششون میومد ازدواج کردم. شوهرم امیر کارمند و از نظر مالی مشکلی نداریم.امیر 27 سالشه. پوستش سبزه و قدش بلنده. از روز اول که دیدمش از هیکلش خوشم اومد. من قد بلند کمی تپلم. پوستم سفیده.یک…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان!  میخوام براتون خاطره سکسم رو با یک زن متاهل به اسم شیدا تعریف کنم…   یک روز تولد دوست صمیمیم، امین شد که گفت اون دختر که همسایشون تو جردن بودن هم دعوت کرده بود… به منم گفت اگه درو دافی داری با خودت بیار. منم اون موقع با…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من خسرو هستم با 37 سال سن قد و قواره و وزن معمولی ولی خیلی داغ در مورد سکس. زنم سیما ست با 33 سال سن هیکل قابل قبول و مثل من و داغتر و حشریتر در سکس. ما الان 9 سال است که ازدواج کردیم اصیلا اهل جنوب…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من ۲۸ سالمه دو ساله ازدواج کردم و زنم مریم ۲۵ سالشه بعد دو سال زندگی با مریم و کلی سکس و رابطه خوبی که با هم داشتیم من تو کارم به مشکل خوردم و از نظر مالی دیگه دچار مشکل شده بودم و دیگه مثله قبل نمی تونستم…

  • این داستان تقدیم به شما باورم نمیشد… خیلی هیجان زده بودم و شهوتی ولی دلهره هم داشتم. فقط دو روز و نیمه که با دامیان و دوست دخترش «هانا خانم»آشنا شدیم ولی الان تقریبا نیمه لخت فقط با یک مایو تانکینی سکسی روی یک مبل تکی نسبتا بزرگ توی اتاق این هتل ساحلی تو اسپانیا…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. این اولین داستان من هست که دارم اینجا مینویسم… *** من راهنمایی بودم و اول راهنمایی پسری بودم با وزن متوسط، پوست سفید و تقریبا توپر تابستونا هر روز ساعت دو یواشکی تو اون گرما از خونه میزدیم بیرون و میرفتیم زمین فوتبال یه زمین بزرگ که توش یه…

  • این داستان تقدیم به شما آبان سال 91 بود که یه پسری به جمع همکلاسی ما پیوست اسمش علی بود از تهران به کرج اومده بودن به خاطرتعمیرات خونه شون تو یکی از خونه های داییش زندگی میکرد تو اون مدرسه من با رفیق فابم امید میگشتم .علی خیلی بچه درسخون بود شرایط رفاقت ما…