برچسب: shahvatnak


  • این داستان تقدیم به شما سلام. این اولین داستان من هست که دارم اینجا مینویسم… *** من راهنمایی بودم و اول راهنمایی پسری بودم با وزن متوسط، پوست سفید و تقریبا توپر تابستونا هر روز ساعت دو یواشکی تو اون گرما از خونه میزدیم بیرون و میرفتیم زمین فوتبال یه زمین بزرگ که توش یه…

  • این داستان تقدیم به شما آبان سال 91 بود که یه پسری به جمع همکلاسی ما پیوست اسمش علی بود از تهران به کرج اومده بودن به خاطرتعمیرات خونه شون تو یکی از خونه های داییش زندگی میکرد تو اون مدرسه من با رفیق فابم امید میگشتم .علی خیلی بچه درسخون بود شرایط رفاقت ما…

  • این داستان تقدیم به شما بیشتر از پنج سال از شروع رابطه منو و محسن گذشته بود . این اواخر هربار که زیر محسن بودم بی توجهیش به خودمو حس میکردم .گاهی موقع ساک زدن ،صورتشو نگاه میکردم ،دیگه اون هیجان و علاقه رو توی صورتش نمیدیم .گاهیم مشغول بازی با موبایلش بود! و وقتی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام اسمم ترانه س خاطره ای که می خوام براتون بگم شروعش مربوط میشه به ده سال پیش…   وقتی من 6 سالم بود یه دختر کوچولوی لاغر چشم ابرو مشکی.یه برادرم داشتم که 8سال از من بزرگ تر بود یعنی چهارده سالش بود به اسم پیمان د.تو خونه همیشه من دوردونه…

  • این داستان تقدیم به شما سلام خدمت همه بکن ها و کونی ها من علی هستم و الان پنج ساله که به صورت حرفه ای به ورزش بدن سازی مشغولم و هیکل درشت و عضلانی دارم و قدمم 184 و وزنمم 97 کیلو و 23 سال سن دارم … قیافه ام معمولیه و تنها سرمایه…

  • این داستان تقدیم به شما اوایل ماه آگوست بود. زمان زیادی از صبح رو صرف چیدن وسایلمون توی ماشین کردیم. پسرمون، مایک قرار بود که بره دانشگاه. صبح بود اما می‌شد گرمای هوا رو به خوبی احساس کرد. مایک، شوهرم و من بعد از آماده کردن وسایل و چیدنشون داخل ماشین کاملاً عرق کرده بودیم.…

  • این داستان تقدیم به شما سلام من رضا هستم ۲۷ سال دارم از تهران میخوام داستان سکس من‌با همسر رفیقم رو تعریف کنم… *** یک از دوستای خوبم‌یک‌بار بهم گفت که میخواد بیاد و توی محلمون زندگی کنه و منم که از قبل عاشق خانم خوشکلش شده بودم فکری به سرم زد. راستی خانمش خیلی…

  • این داستان تقدیم به شما ‎منو دوست دخترم مانیا تو بوداپست با هم آشنا شدیم هر دو دانشجو هستیم و بعد از مدتی یک آپارتمان گرفتیم که تو یه خونه زندگی کنیم. اولش خیلی رابطمون خوب بود، سکس خوبی داشتیم,مانیا دختر شیطون و سرزنده ای بود همیشه تو مرکز توجه ها بود,همون موقع که من…

  • این داستان تقدیم به شما عمادم 24 ساله، هیکلم معمولیه زیاد گنده نیس ولی سه چهار سالی هس ورزش میکنم.و بدنم خوش فرمه پوستم سبزه و قد 178 یه دختردایی دارم به اسم نگار که از اول ازش خوشم میومد، یه دخترسفیدپوست با مووهای قهوه ای روشن وقدمتوسط وسینه های خوش فرم و سربالا از…

  • این داستان تقدیم به شما سلام .. خونه ما تو روستا بود و خونواده عموم چند سالی بود که رفته بودن شهر . یه پسر عمو دارم که دو سالی از من بزرگتره اسمش سیاوشه و از اون هفت خط هاست . خواهرش که دختر عموم باشه 5 سالی از من کوچیکتره و دختر خیلی…

  • این داستان تقدیم به شما سلام دوستان … من 22 سالمه و جقیم و کلا نه اهل دختر بازیم و نه اهل اینستاگرامو اینا! فقط دو سه بار از توی همین سایت  پسر کردم اونم 27 ساله و توی همین رنجا بودن!!! مثل همه میشینم پای کامپیوتر و پامو میندازم رو میز و شبا سوپر…

  • این داستان تقدیم به شما سلام. من سارا هستم، 21 سالمه. قدم 176 و وزنمم 67. در کل هیکل خوبی دارم . اهل پسر نیستم و تا الان فقط یه بار دوست پسر داشتم اما با این وجود نظرم راجبه سکس همیشه مثبت بوده و دلم میخواسته امتحانش کنم اما بخاطر شرایط خانوادم که فوق…